در عین حال عرض كردیم كه قرآن به طور مسلّم به دو مذهب قائل است، می گوید دو مذهب
می تواند وجود داشته باشد. سوره ی
قُلْ یا أَیُّهَا اَلْكافِرُونَ همین است:
قُلْ یا أَیُّهَا اَلْكافِرُونَ. `لا أَعْبُدُ ما
تَعْبُدُونَ. آنچه شما می پرستید من نمی پرستم. شما پرستشی دارید (آن هم خودش دین است) من
هم پرستشی دارم.
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ. `وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ. نه شما حاضرید آنچه كه من
می پرستم بپرستید و نه من حاضرم آنچه كه شما می پرستید بپرستم. باز مطلب را تكرار می كند:
وَ لا
أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ. در آخر می فرماید:
لَكُمْ دِینُكُمْ وَ لِیَ دِینِ [1]. دین شما مال شما، دین من هم مال خودم.
این نشان می دهد كه قرآن دو دین را- كه یكی همان مذهب شرك باشد- پذیرفته است. اصلاً
پیغمبر كه می آید و می گوید: قولوا لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ تُفْلِحوا خود این جمله نشان می دهد كه وارد یك
جامعه ی مذهبی شده است، منتها جامعه ی مذهبی ای كه مذهبش مذهب شرك است. آمده برای تبدیل
كردن مذهب شرك به مذهب توحید. و یا قرآن در آیاتی از جمله آیه ی سوره ی غافر از زبان فرعون
نقل می كند كه فرعون وقتی می خواست مردم را علیه موسی بشوراند، به دین مردم متمسك شد،
گفت این شخص برای دینتان خطرناك است، دشمن دین شماست. هم به جنبه ی دینی و هم به جنبه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 942
مادی تمسك كرد، گفت:
إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَكُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی اَلْأَرْضِ اَلْفَسادَ [2]. من می ترسم این آدم دین شما را عوض كند و یا اصلاً فساد و آشوب و فتنه ایجاد كند و زندگی را مختل كند.
خلاصه این فرد، هم برای دین شما ضرر دارد هم برای دنیای شما.