اینجا نكته ای را توضیح بدهم. مطابق این آیه، قرآن به دو گونه مستضعف قائل است. مستضعف
اصلاً یعنی مستَذَلّ، آن كه یك گروه دیگر او را ضعیف و ذلیل كرده است. ولی مستضعفها دو قسم
هستند: [مستضعفهایی كه می توانند خود را نجات بدهند و راه فرار دارند، و] مستضعفهایی كه از
نظر قرآن
مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ هستند یعنی قرآن حتی وعده ی صریح نداده كه از اینها خواهد گذشت یا نه،
گفته است كه در قیامت، اینها امرشان با خداست. البته از گوشه و كنار آیات استفاده می شود كه خدا
اینها را معذب نخواهد كرد. اینها مردمی هستند كه از نظر فكری هم استضعاف دارند، كه فقها
معمولاً وقتی می گویند مستضعف، این قسم دوم را می گویند. در فقه وقتی می گویند «مستضعف» -
مثل آنچه كه ما خودمان در
عدل الهیكلمه ی «مستضعف» را آورده ایم- استضعافِ به این معنی دوم
را می گویند، یعنی این نوع خاصش كه اصطلاح فقهی است، یعنی مردمی كه اصلاً راه برایشان بند
است، نمی توانند، واقعاً چاره ای ندارند، حتی امكان آن هجرت هم برای اینها وجود ندارد.