اما مستكبرین. مستكبرین همیشه نقطه ی مقابل مستضعفین نیست (این هم خودش یك نكته ای
است) . قرآن نقطه ی مقابل مستضعف را یك چیزی قرار نداده كه مفهوم استضعافگر داشته باشد مثلاً
بگوید مستضعِفین. به جای اینكه بگوید:
قالَ اَلْمَلَأُ اَلَّذِینَ اِسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا [1]نگفته: قالَ الْمَلأَُ الَّذینَ اسْتَضْعَفوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفوا. البته شك ندارد كه در اینجا این مستكبرها همان
مستضعِفها هستند ولی قرآن روی استكبارشان بالخصوص تكیه كرده. البته ما دو نوع استكبار
داریم: یك استكبار عملی كه احیاناً در قرآن كلمه ی «فِی الْاَرْضِ» دنبالش می آید:
تَسْتَكْبِرُونَ فِی
اَلْأَرْضِ [2]در زمین بزرگ فروشی می كنند، می خواهند خودشان را در زمین بزرگ بنمایانند و بزرگتر بر دیگران، كه همان معنای استعلاء در زمین را دارد. این می شود استكبار عملی كه مرادف می شود
با استضعاف. یك استكبار اخلاقی هم ما در قرآن داریم. استكبار اخلاقی این است كه انسان در
مقابل حقیقت روحاً خاضع نشود. این تكبرِ در مقابل خداست، تكبرِ بر مردم نیست. نمی خواهد زیر
بار حقیقت برود. ممكن است خودش یك آدم مستضعفی هم باشد ولی در عین حال در این جهت
مستكبر است. به این معناست كه خدا شیطان را مستكبر می نامد. شیطان كه نه در گروه انسانها در
طبقه ی استثمارگرهاست و نه اینكه بگوییم گروه جنها را دو طبقه كرده و خودش در آن طبقه است.
استكبار كرد از اینكه سجود كند و امر خدا را اطاعت نماید. در قرآن آنجا كه
«اِسْتَكْبَرُوا عَنْها» آمده
(با كلمه ی «عَنْ» ذكر شده) و آنجا كه اِسْتَكْبَروا «فی» آمده (استكبروا فی الارض) دو معنا دارد.
استكبار فی الارض همان استكبار عملی است كه استضعاف را می فهماند. استكبار مطلق (اگر
چیزی ذكر نشود) یا اگر با كلمه ی «عَنْها» مثلاً ذكر بشود غالباً آن مفهوم اخلاقی را دارد. (این را من
به صورت كلی نمی گویم؛ آیاتش را می خوانیم، باز هم بررسی می كنیم) . و قرآن اصلاً برای امر
روحی و معنوی اصالت قائل است، نمی گوید كه حتماً آن كسی كه در مقابل آیات ما تكبر می ورزد
به دلیل این است كه در اجتماع مستكبر است. از نظر قرآن عكس قضیه ممكن است باشد: به دلیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 912
اینكه روحاً در مقابل حقیقت جحود می ورزد و استكبار می كند، در خارج هم استكبار می كند.