در مسئله ی مالكیت اشتراكیِ ثروت (ابزار تولید یا مطلق ثروت) نیز نظریات معنویون با نظریات اینها
متفاوت است. یك حرفی غزالی دارد (
تفسیر طنطاویاز او نقل كرده بود، خودم مستقیم در
كتابهای غزالی ندیده ام) می گوید كه در مسئله ی مال و ثروت، روح نظر اسلام این است كه از این مال
و ثروت همه ی مردم باید استفاده كنند یعنی مال و ثروت در درجه ی اول حق جمع است و در درجه ی
دوم یك اولویتی فرد پیدا می كند. (همین نظریه ای است كه آقای طباطبایی هم در تفسیر
المیزاندر
این حد ذكر كرده اند. ) می گوید كه نظر اسلام این است كه مسلمانان به صورت اشتراكی زندگی كنند
یعنی جیبها از همدیگر جدا نباشد. آن نكته ی جالبی كه می گوید این است: ولی اسلام نمی خواهد كه
این كار بر مردم تحمیل بشود یعنی به زور یك جامعه ای را به این صورت دربیاورند، از این بگیرند
به آن بدهند. اسلام می خواهد انسانها به درجه ای از تكامل روحی و معنوی و ایمانی برسند كه
خودشان این را انتخاب كنند، یعنی- به زبان امروز اگر بخواهیم بگوییم- سوسیالیسم اسلامی جنبه ی
اجباری ندارد جنبه ی اختیاری اخلاقی دارد یعنی در آینده بشریت به این مرحله خواهد رسید كه
خودش به اختیار خودش این كار را می كند؛ نظیر آن تعبیری كه امام كاظم علیه السلام به آن شخص
فرمود كه معنایش این است: ایده آل اسلام این است كه افراد در آنچه كه مالك خصوصی هستند
[1]عملاً به طور اجتماع مصرف كنند. مثل آنچه كه افراد یك خانواده تحصیل می كنند. افراد خانواده
هركدام دنبال هر كار و كسبی كه می روند، درآمد و حقوقی كه دارند به همان فرد معین تعلق دارد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 734
ولی در مقام مصرف كردن دیگر من و مایی وجود ندارد، چرا؟ چون یك روح بر خانواده
حكمفرماست.
[1] نه اینكه افراد مالك خصوصی نشوند كه جنبه ی حقوقی قضیه است.