در
کتابخانه
بازدید : 1648603تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Collapse سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در باب سوسیالیسم برخی به این قناعت كرده اند كه سوسیالیسم یعنی آزادی و احترام به شخصیت انسان. مقصودشان این است كه اگر انسان از آن جهت كه انسان است- یعنی بدون توجه به وضع طبقاتی یا نژادی یا اعتقادی و مذهبی- بتواند آزاد زندگی كند و شخصیتش محترم باشد، این خودش نوعی سوسیالیسم است. ولی شاید سوسیالیسم به این معنا با خیلی رژیمها قابل انطباق است.
ممكن است كسی سوسیالیسم را این جور تعریف كند، بگوید سوسیالیسم یعنی یك رژیم اجتماعی كه در آن استثمار انسان وجود نداشته باشد. در این صورت نیز خیلی از رژیمها ممكن است خودشان را رژیم سوسیالیستی بدانند بدون آنكه این رژیمهای اشتراكی امروز را قبول كرده باشند؛ بگویند كه ما می توانیم یك نظامی برقرار كنیم كه در آن نظام استثمار انسان وجود نداشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 724
باشد. به هرحال اگر ما سوسیالیسم را به این گونه هم تعریف كنیم گمان نمی رود كه كسی منكر باشد یعنی بتواند این را انكار كند. مثل آن تعریف اول. اگر بگوییم سوسیالیسم یعنی رژیمی كه در آن رژیم آزادی و احترام به شخصیت انسان رعایت شود، گمان نمی رود كه كسی در نقطه ی مقابل بگوید خیر، من قبول ندارم؛ یا اگر بگوییم كه سوسیالیسم یعنی رژیمی كه در آن رژیم استثمار وجود نداشته باشد، كسی بگوید نه، قبول ندارم. اگر اشكالی باشد سر این است كه یك نوع كار را یك كسی استثمار می داند دیگری استثمار نمی داند و الاّ هیچ كس نیست كه قبول داشته باشد یك چیزی استثمار است و در عین حال آن را تأیید كند. مثل این است كه كسی ظلم بودن چیزی را با نام ظلم بودن قبول كند و در عین حال بگوید كه باید باشد.
تعریف دیگر این است كه سوسیالیسم- همین طور كه لغتش حكایت می كند و مفهوم جمعی در این لغت خوابیده است- یعنی یك رژیم زندگی كه در آن، زندگی به صورت جمعی باشد نه به صورت فردی، زندگی به صورت یك شركت و به حالت اشتراك باشد. می بینیم كه غالباً این طور تفسیر می كنند. الآن هم كشورهای عربی سوسیالیسم را با كلمه ی «اشتراكیت» تفسیر می كنند آنهم بر این پایه كه در زندگی سوسیالیسم یا زندگی اشتراكی باید «من» ها تبدیل به «ما» شده باشد. هر جامعه ای كه در آن «من» ها از بین رفتند و این احساس من بودن از میان برود و «ما» جانشین آن بشود این جامعه جامعه ی سوسیالیستی و اشتراكی است. حالا باید جستجو كرد كه ریشه ی «من» در كجاست و چطور می شود كه این «من» پیدا می شود و چطور می شود كه «ما» پیدا می شود؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است