در
کتابخانه
بازدید : 1648521تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Collapse سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما یك نظریه ی دیگر می گوید مسئله این نیست. علت تفاوت ارزشها تفاوت میزان كاری است كه در آن دو شی ء مصرف شده؛ كار انسان است كه ارزش مبادله ای یعنی قیمت را تعیین می كند. این كه شما می گویید كه فلان جنس دو برابر آن جنس دیگر قیمت دارد، به علت این است كه دو برابر آن كار برده. اگر یك متر پارچه برابر است با ده من گندم، معنایش این است كه این برابر آن كار برده است. البته اینها هم قبول می كنند كه قیمتها پایین و بالا می رود، یك دفعه این بیشتر می شود یك دفعه آن. می گویند در وقتی كه عرضه ها و تقاضاها برابر باشد قضیه را می شود كشف كرد. اگر گندم به همان اندازه عرضه بشود كه تقاضایش هست یعنی به همان اندازه كه مردم احتیاج دارند به وجود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 705
آمده باشد، پارچه هم به همان اندازه كه مردم احتیاج دارند به وجود آمده باشد، نه كمتر و نه بیشتر، آنوقت شما می بینید كه از پارچه آن مقدار برابر با این مقدار گندم است كه كاری كه در این مصرف شده برابر با كاری است كه در آن مصرف شده است. اگر ده من گندم برابر است با یك متر پارچه، علت این است كه روی یك متر پارچه برابر ده من گندم كار شده. پس اصلاً قیمتها را كار انسان به وجود می آورد.
اینجاست كه قیمت واقعی داریم و قیمت غیرواقعی. قیمت واقعی یعنی همان مقدار كاری كه در شی ء مصرف شده. فرض كنید روی این تسبیح ده ساعت كار شده، اگر روی این كتاب هم مجموعاً ده ساعت كار شده قیمت واقعی اینها برابر است. منتها عرضه و تقاضا نوسان دارد. كِی عرضه و تقاضا همان حقیقت را به ما نشان می دهد؟ زمانی كه كتاب به همان اندازه كه تقاضایش هست عرضه بشود، تسبیح هم به همان اندازه كه تقاضایش هست عرضه بشود. در شرایط عرضه و تقاضای مساوی كالاها، اگر این تسبیح ده ساعت كار برده، همیشه كالایی در برابر او قرار می گیرد كه ده ساعت كار برده است. بنابراین آنچه كه قیمت كالا را تعیین می كند كار است.
از اینجا ما می توانیم به اصل دیگری پی ببریم: پس اگر در وقتی كه عرضه ها و تقاضاها برابر باشد این تسبیح برابر با این كتاب است ولی در زمانی كه عرضه ی تسبیح بیشتر از عرضه ی كتاب است دو تسبیح باید داد و یك كتاب خرید، ما باید قبول كنیم كه به تولیدكننده ی این تسبیح ظلم شده، یعنی او بیست ساعت كار را در مقابل ده ساعت كار داده است. منشأ این ظلم هم این است كه مبادله آزاد است و این ظلمها در جامعه هایی كه جامعه ی مبادله ای است و تولید روی حساب و نقشه نیست رخ می دهد. قبلاً گفتیم خاصیت جامعه ی سرمایه داری آزادی است. وقتی كه آزادی هست هركسی مطابق آنچه كه دل خودش می خواهد تولید می كند، حساب هم كه در دست نیست، در یك سال یك جنس كم تولید می شود، یك جنس دیگر زیاد تولید می شود، در سال دیگر آن جنسی كه سال گذشته زیاد تولید شده بود كم تولید می شود آن جنس دیگر زیاد تولید می شود. مثال زدم به پیاز:

یك سال شما می بینید پیاز كم تولید می شود، قیمت آن به كیلویی ده تومان و پانزده تومان می رسد.

بعد كشاورزها می گویند: عجب! كسانی كه پارسال پیاز كاشتند خیلی استفاده كردند امسال ما هم پیاز بكاریم. حساب نمی كند كه فكری كه او كرده ده هزار نفر دیگر هم همین فكر را كرده اند. همه پیاز می كارند. پیازها به یك قیمت نازلی فروش می رود، آن كیلویی پانزده تومان به كیلویی پانزده ریال می رسد.
اینجاست كه می گویند اگر بنا بشود كه این ظلم از بین برود باید جامعه ی سرمایه داری كه خاصیتش آزادی تولید است از بین برود، باید مالكیت دسته جمعی و جامعه ی سوسیالیستی ایجاد شود كه اصلاً به كشاورز [دستور می دهند فلان بذر را این مقدار بكار، و دولت نوع و مقدار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 706
محصول را حساب ] [1]كرده یا برای فروش در داخل یا برای مصرف كردن در خارج. مثلاً منطقه ی خراسان چغندر قند بكارند این قدر هم بكارند. شیراز سیمان تولید كنند این قدر هم تولید كنند. اگر برای داخل باشد قبلاً برنامه ریزی كرده اند كه كشور ایران چقدر مصرف قند دارد چقدر مصرف سیمان دارد چقدر مصرف گندم دارد؛ آن قدر عرضه می كنند كه تقاضای واقعی وجود دارد. مردم هم كه بر اساس تز «كار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» دستمزد می گیرند. روی این حساب، به هیچ كس هم ظلم نمی شود چون هرچه هست به خزانه ی دولت می ریزد. ولی در جامعه ی سرمایه داری كه خصلت ذاتی اش هرج و مرج و بی انضباطی و به قول خودشان آزادی است قهراً این ظلمها هست. یك دفعه مثلاً این بدبخت باید ده ساعت كارش را در ازای پنج ساعت كار بدهد، یعنی پنج ساعت كارش را او بدزدد، یك دفعه ی دیگر باید با ده ساعت كار خودش بیست ساعت كار دیگری را بگیرد یعنی ده ساعت از كار او بدزدد.

[1] [افتادگی از نوار است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است