شرط دوم می گویند این است كه رایگان نباشد. همین قدر كه شیئی رایگان بود ارزش مبادله ای اش
را از دست می دهد برای اینكه اصلاً ارزش مبادله ای یعنی من چیزی را كه تو نداری به تو می دهم
كه چیزی را كه ندارم از تو بگیرم، ولی چیزی را كه هر دو علی السویّه داریم اینجا دیگر جای مبادله
نیست ولو آنكه خیلی هم باارزش باشد. مثال به هوا یا نور می زنند. نور خورشید برای همه ارزش
استعمال دارد و هوا برای همه ارزش استعمال دارد، بلكه چیزی به اندازه ی هوا مخصوصاً، ارزش
استعمال ندارد. بی آب می شود انسان بیست و چهار ساعت زندگی كند، بی نان چهل و هشت
ساعت هم می شود زندگی كند، ولی بی هوا سه دقیقه هم نمی شود زندگی كرد. پس هوا از نظر
ارزش استعمال بالاترین شی ء برای انسان است، ولی قابل مبادله نیست، چرا؟ چون رایگان در
اختیار همه هست.
مَثَل معروفی است، می گویند تعارف در آب حمام. چرا مردم تعارف در آب حمام را مسخره
می كنند؟ حمام قدیم خزانه بود. دو نفر كه در خزانه ی حمام بودند رسم این بود كه وقتی می خواستند
با همدیگر تعارف كنند این شخص یك مشت آب روی آن دیگری می ریخت، و او نیز همین كار را
می كرد. خوب، این یك مشت آب را كه من هم دارم تو هم داری، اینجا كه چیزی نیست! ریشه اش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 702
یك امر درستی بوده و آن اینكه در حمام جزء تعارفها و تواضعها این بوده كه وقتی نشسته بودند و
یك نفر مثلاً سرش را صابون زده بود، این فرد یك كاسه آب روی سر او می ریخت و او نیز همین
طور. بعد كم كم كار به جایی كشیده كه در خزانه ی حمام كه هستند یك مشت آب با همدیگر تعارف
می كنند. این مشت آب كه دیگر یك امر رایگانی است! به همان نسبت كه تو داری او دارد و به
همان نسبت كه او دارد تو داری.