در
کتابخانه
بازدید : 1648698تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Collapse سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك نظریه آن نظریه ی معروف عرضه و تقاضاست كه ارزش مبادله را عرضه و تقاضا تعیین می كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 691
لهذا ارزش مبادله یك مقدار و میزان ثابتی ندارد. یك چیز هر مقدار كه تقاضای آن و خریدارش كمتر باشد و عرضه اش و به عبارت دیگر وجودش برای عرضه كردن و فروش بیشتر باشد ارزش مبادله ی آن پایین تر است و هرچه كه تقاضا بیشتر و عرضه كمتر باشد ارزش مبادله ی آن بالاتر است؛ همین طور كه ما در عمل هم می بینیم. یك سال مثلاً می بینید كه پیاز پیدا نمی شود؛ وقتی می روند سراغ پیاز، می بینند كه كیلویی پنج تومان هم به زحمت گیر می آید بلكه كیلویی ده تا پانزده تومان به فروش می رسد، چون كمیاب است و كمیابی علت گرانی می شود، كم بودن عرضه و زیاد بودن تقاضا علت گرانی می شود. سال بعد كشاورزها وقتی كه می بینند فلان كشاورز ده خروار پیاز داشت و چقدر منفعت كرد در صورتی كه من كه گندم یا چغندر قند تولید كرده بودم نصف او درآمد پیدا نكردم، شروع می كنند به پیاز كاشتن. سال بعد پیاز ده برابر سال پیش عرضه می شود در صورتی كه تقاضا به همان میزان سابق است. قهراً قیمت پایین می آید. وقتی كه عرضه زیاد شد، نسبت عرضه به تقاضا با سال پیش فرق كرد و عرضه بیشتر از تقاضا شد قیمتش پایین می آید، و آنقدر پایین می آید كه مقداری از پیازها می پوسد، حتی همان ارزشی را كه تولید كردند هم پیدا نمی كند. اگر تولید یك كیلو پیاز برای او یك تومان خرج برداشته حالا به آن یك تومان هم به زحمت از او می خرند. گفتند پس ارزش مبادله ای یك امر متغیر است و تابع عرضه و تقاضاست، هیچ ملاك دیگری ندارد و خلاصه یك امر قراردادی است.
نظریه ی دوم: ارزش یك كالا مساوی با نیروی كار مصرف شده است
ولی بعضی دیگر گفته اند ارزش واقعی هر كالا برابر نیروی كاری است كه در این كالا مصرف شده است. علت زیادتر بودن و كمتر بودن قیمت، این است. اگر یك كالایی كار زیاد ببرد قیمتش هم خود به خود بالا می رود، اگر كار كمتر ببرد قیمتش پایین می رود. شما می بینید كه یك فرش، متری هزار تومان خرید و فروش می شود، یك فرش دیگر را متری سی هزار تومان هم نمی دهند، با اینكه بسا هست ماده ای كه در این مصرف شده برابر است با ماده ای كه در آن مصرف شده است، این هم پشم است آن هم پشم است، و بسا هست كه مقدار پشمی كه در این به كار رفته بیشتر از آن باشد، اگر ما وزن كنیم این ده من است و آن پنج من. ولی قیمت این قالی سه در چهار دوازده هزار تومان درمی آید و قیمت آن قالی سه در چهار صد و بیست هزار تومان، چرا؟ برای اینكه این یك نخریسی خیلی ساده ای داشته، آن نخی كه رشته اند یك مقدار كمی كار برده و بعد هم وقتی كه آمده اند این را ببافند تند بافته اند، مثلاً این ده روز كار برده ولی آن قالی ظریفی كه شما می بینید قیمتش صد و بیست هزار تومان است ده تا «ده روز» كار برده است، یعنی آن را پنج كارگر در صد روز بافته اند و این را در ده روز. پس علت اینكه قیمت این، این قدر است و قیمت آن آن قدر این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 692
است كه آن، مقدار كار زیادتری برده و این مقدار كار كمتری برده است؛ و تمام كالاها از این قبیل است. هر كالا كه شما ببینید قیمتش بیشتر است به دلیل این است كه كار بیشتری در آن مصرف شده است، و اگر چیزی قیمتش كمتر است به دلیل این است كه كار كمتری در آن مصرف شده است. قیمت واقعی و ارزش واقعی هر كالا عبارت است از مقدار كاری كه در آن مصرف شده است. بله، عرضه و تقاضا سبب می شود كه شی ء گاهی برابر با ارزش واقعی خودش به فروش برسد، گاهی سبب می شود بیشتر از ارزش واقعی خودش به فروش برسد و گاهی سبب می شود كمتر از ارزش واقعی خودش به فروش برسد، ولی به هرحال یك ارزش واقعی در میان هست؛ این كالاهایی كه در عالم وجود دارد یك ارزش واقعی دارد قطع نظر از قراردادهای بشری، قطع نظر از آنچه كه در بازار عملاً وجود پیدا می كند و قطع نظر از تراضیی كه طرفین با یكدیگر دارند. جو یك ارزش واقعی دارد: مقدار كاری كه مصرف شده و جو را به وجود آورده. گندم یك ارزش واقعی دارد: مقدار كاری كه گندم را به وجود آورده. و همین طور سایر كالاها. ارزش واقعی هیچ ربطی به عالم بازار ندارد، آن كار بازار یك كار كاذبی است. گاهی دو شی ء- كه بسا هست روی اصول علمی هم بشود حساب كرد- میزان انرژیی كه این مصرف كرده و انرژیی كه آن مصرف كرده است، كاری كه در این مصرف شده و كاری كه درآن مصرف شده است برابر یكدیگرند ولی وضع كاذب بازار بسا هست سبب می شود این به نصف قیمت آن به فروش برود و آن به دو برابر قیمت این به فروش برود. ولی ارزش واقعی غیر از این حرفهاست. ارزش واقعی هر شی ء را فقط میزان كارِ مصرف شده به وجود می آورد و جز كار هیچ چیزی ارزش ایجاد نمی كند، و اگر ارزشی به وجود بیاورد آن ارزش كاذب است و در واقع نوعی دزدی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است