نظریه ی دیگر نظریه ای است كه این آقایان دارند كه به نظر من بیان روشنی ندارند. می گویند ماشین
ماهیتاً [با ابزارهای سابق ] فرق می كند، از این نظر كه تمام ماشینها در مجموع دارای سه قسمت
مختلف هستند با همه ی اختلافهایی كه میان ماشینهای دنیا وجود دارد. یكی دستگاه محرك. هر
ماشینی یك دستگاه محرك در درون خودش دارد كه این تنها ملاك ماشین بودن نیست. (اینها را
كسانی كه در مكانیك واردند بهتر می توانند بیان كنند. ) قسمت دوم هر ماشین قسمتی است كه این
نیروی محركه را انتقال می دهد از قوه ی محركه به آن دستگاه نهایی كه كار نهایی را انجام می دهد.
قسمت سوم، آن دستگاه نهایی است كه آن كارِ مطلوب را انجام می دهد. بالاخره این ماشین برای
یك كار مطلوب و منظور ساخته شده، چنانكه كار نهایی ماشین سواری حركت كردن است.
مثلاً ما همین قدر می دانیم كه هر اتومبیلی یك دستگاهش- كه همان موتور است- قوه ی
محركه را تولید می كند. بعد یك قسمتهای دیگری است كه از نوع تسمه ها و چرخ دنده ها و پیچها و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 674
امثال اینهاست و این قوه ی محركه را منتقل می كند به دستگاه چرخها و آن میله ای كه چرخها را به
یكدیگر متصل می كند. یك دستگاه هم هست كه مستقیماً عمل حركت ماشین را انجام می دهد.
آن نتیجه ی مطلوب را ماشین در مقیاسی انجام می دهد كه انسان قادر نیست با آن مقیاس انجام
بدهد. مثلاً با سرعتی آن كار را انجام می دهد كه انسان خودش هیچ وقت قادر نبود بدون ابزار یا با
ابزارهای ساده با این سرعت انجام بدهد. مثلاً ماشینهای نساجی در مقیاسی كار خود را انجام
می دهند كه برای انسان امكان آن وجود ندارد كه با این مقیاس انجام بدهد. انسان اگر بخواهد
نخریسی كند، یا با دست و با آن ابزاری كه در خراسان به آن دیكلون یا جَلَك می گفتند نخریسی
می كند، در این صورت فقط می تواند با یكی از آنها كه دوك مانندی بود و در هوا می چرخید كار
كند؛ و یا با یك چرخ نخریسی با یك دوك كار می كند. ولی ماشین نخریسی در آنِ واحد هزارها
دوك نخریسی است، مثل این است كه هزار نفر انسان در آنجا مشغول كار باشند؛ یكی به جای
هزار نفر. و آنچه كه در واقع مقوِّم ماشین بودن است این قسمت سوم است.
پس ماشین یعنی آن چیزی كه كاری را انجام می دهد نظیر كار انسانی ولی با مقیاسی صدها و
هزارها برابر كارهای انسانی. این آخرین تعریفی است كه این آقایان كرده اند كه همین جا یك
مطلبی در اینجا پیدا می شود كه برای همه وحشتناك است. آن مطلب این است: این آقایان
می گویند یكی از وجوه تفاوتی كه كارگر دوره ی ماشینی با كارگرهای عادی گذشته دارد این است
[1]كه در اینجا كارگر محرك نیست فقط مراقب ماشین است؛ نقشی كه كارگر و پرولتر در كارخانه ها
دارد این است كه مراقب و مواظب ماشین است، ببیند كه اگر ماشین نقصی پیدا كرد فوراً نقص را
برطرف كند یا اگر احتیاج به سرویس دارد سرویس كند. تفاوت دوم (چون این تفاوت را گفتیم آن
را هم بگوییم) این است كه ماشین كارگر را به شكل یك ابزار كار درمی آورد به طوری كه اصلاً
ماهیت كارگر را عوض می كند و تغییر می دهد.
[1] و جای تعجب است كه این حرف را گفته اند بدون اینكه متوجه اشكالش بشوند.