در
کتابخانه
بازدید : 1649157تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Collapse سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تغییرات تكاملی دوگونه است: یكی تغییرات تدریجی كه اصطلاحاً این آقایان می گویند مزایای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 671
شی ء فقط از جنبه ی كمّی فرق می كند یعنی آنچه كه دارد قبلاً هم داشته حالا بیشترش را دارد. مثل گرم شدن آب: آب ابتدا دارای 10 درجه حرارت بود، بعد به تدریج درجه ی حرارتش بالا می رود، می رسد به 90 درجه و بعد 99 درجه. آن حرارتی را كه سابق داشته، دارد با یك درجاتی بالاتر.

اینها را امروز در اصطلاح جدید دیالكتیسین ها «تغییر كمّی» می گویند. این تغییر كمّی با آنچه كه در اصطلاح دقیق فلسفی هست متفاوت است. از نظر اصطلاح دقیق درست فلسفی، ما نباید این را تغییر كمّی بنامیم. تغییر كمّی یعنی تغییر در كمّیت خود شی ء، یعنی كمّیت شی ء مثلاً حجمش بالا برود، مثل یك گیاه كه ابتدا دارای حجم كوچك و كمّیت كمتری است، بعد حجم بزرگتر و كمّیت بیشتری پیدا می كند؛ ابعاد كمّی اش ابتدا كمتراست بعد بیشتر می شود. یا یك شی ء ابتدا از نظر عددی دارای یك عددِ در سطح پایین تری باشد، بعد دارای عدد در سطح بالاتری بشود. مثلاً ایران بیست میلیون جمعیت داشته، حالا دارای سی میلیون جمعیت شده است، پس ایران تغییر كمّی كرده یعنی در كمّیت این موضوع تغییر پیدا شده است.
ولی یك وقت هست كه تغییر در كیفیت شی ء پیدا می شود ما آن را با یك كمّیت ارائه می دهیم نه اینكه تغییر در كمّیت آن پیدا شده. تغییر در كیفیت آن پیدا می شود ولی چون خود كیفیت را نمی شود سنجید كه چقدر فرق كرده مگر به كمك یك امر دیگر بیرون از خودش، آن را با یك كمّیت نشان می دهیم. مثلاً هوا اگر گرمتر می شود تغییر كیفی پیدا كرده. گرمتر شدن یك تغییر كیفی است، سردتر شدن یك تغییر كیفی است ولی ما وقتی بخواهیم بسنجیم كه درجه ی شدت حرارت این هوا چقدر است می آییم با یك میزان الحراره ی جیوه ای می سنجیم. بالا رفتن جیوه تغییر كمّی است.

می گوییم مثلاً این جیوه روی شماره ی 20 بود، در اثر حرارتْ روی شماره ی 30 رفته است. حركت جیوه حركت كمّی است. تغییر جیوه تغییر كمّی است، اما تغییر هوا تغییر كیفی است؛ ما این تغییر كیفی را با آن تغییر كمّی بیان می كنیم. بنابراین آب كه از صفر درجه حرارت تا 99 درجه حرارت بالا می رود، این، تغییر كیفی در آب است، منتها ما این تغییر كیفی را با یك تغییر كمّی دیگر ارائه می دهیم نه اینكه این تغییر كمّی باشد.
بعد آب تبدیل به بخار می شود. این را این آقایان «تغییر كیفی» اصطلاح كردند؛ در صورتی كه این دیگر تغییر ماهوی است، چرا؟ تغییر ماهوی یعنی چه؟ خود اینها هم تغییر كیفی را این جور تعریف می كنند (گاهی هم از دهانشان در می رود و می گویند تغییر ماهوی) . تغییر ماهوی یعنی شی ء اصلاً ذاتش تبدیل به ذات دیگر بشود به گونه ای كه خاصیتهایش بكلی عوض بشود. قدما می گفتند گاهی آب تبدیل به هوا می شود، هوا تبدیل به آب می شود؛ هوا تبدیل به آتش می شود، آتش تبدیل به هوا می شود؛ یعنی تغییر ماهیت دادن، یعنی عنصری به عنصر دیگر تبدیل می شود یا مركّبی به مركّب دیگر تبدیل می شود به طوری كه خاصیتها بكلی فرق می كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 672
مثلاً عمل كیمیاگری اگر درست باشد- كه درست هم هست- و اینكه می توانستند با یك سلسله عملیات مس را تبدیل به طلا كنند، یك تغییر ماهوی است یعنی یك جنسی را به جنس دیگر تبدیل می كنند به طوری كه این قبلاً تمام خواص مس را داشته، حالا تمام خواص طلا را پیدا كرده است.
بنابراین، این چیزهایی كه این آقایان «گذار از كمّیت به كیفیت» می نامند، در اصطلاح دقیق فلسفی «گذار از تغییرات كیفی به تغییرات ماهوی» است. و لهذا در جای دیگر معلوم می شود كه چگونه این اصطلاحات در اینجا مخلوط شده است. در تكامل حیوانات (ترانسفورمیسم) می گویند حیوانات ابتدا یك سلسله تغییرات تدریجی پیدا می كنند ولی هنوز نوعیّتش محفوظ است. این تغییرات تدریجی به یك مرحله كه می رسد نوع متبدّل می شود، یعنی ماهیت عوض می شود. تغییر نوع یعنی تغییر ماهیت، یعنی این نوع غیر از آن نوع سابق است. مثلاً اگر در مورد انسان بگوییم این قبلاً یك حیوانی بوده (حالا آن حیوان هرچه بوده) ، در این حیوان تغییرات تدریجی پیدا شد ولی هنوز انسان نبود، در یك مرحله با یك جهش تبدیل به انسان شد، یعنی ماهیتش عوض شد، لذا می گوییم تبدّل نوعی. اگر تبدّل نوعی (تبدّل نوعی و ماهوی یك معنا دارد) و تبدّل انواع (كه در آنجا هم به درست تبدّل انواع اصطلاح كردند) نباشد ما باید بگوییم كه از كوچكترین حشره تا انسان همه نوع واحدند، ماهیت واحد دارند، كیفیاتشان در این مراحل فرق كرده، در صورتی كه بالضروره اصلاً ماهیتها فرق كرده است.
این آقایان در باب فئودالیسم دچار اشكال شدند. ما دیدیم كه ابزار تولید در دوره ی فئودالیسم با دوره ی برده داری علی رغم همه ی حرفها تغییر ماهوی و به اصطلاح خودشان تغییر كیفی پیدا نكرده (ما بیش از این روی اصطلاح مناقشه نمی كنیم) ولی گفتیم در دوره ی سرمایه داری این حرف را می شود زد، یعنی مسئله واقعاً قابل طرح است كه ابزار در دوره ی سرمایه داری و در دوره ی انقلاب صنعتی نسبت به دوره های پیشین ماهیتاً عوض شده، منتها می خواهیم ببینیم چگونه ماهیتاً عوض شده است؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است