ولی از طرف دیگر چون نظریات دیگری در دنیا وجود داشته است و نخواسته اند از آن نظریات
چشم بپوشند و بلكه آن نظریات شاید از نظر مبارزه با مذهب تأثیر بیشتری داشته یعنی تیغ
برنده تری بوده است، بیشتر به آن متمسك می شوند ولی وقتی كه به آن متمسك می شوند جنبه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 639
طبقاتی دادن یك مقدار در آن ضعیف می شود. آن نظریات همان سخنی است كه قبل از اینكه اصلاً
فلسفه های اینها پیدا شود، در قرن هفدهم و هجدهم درآمده است، گفته اند كه مذهب مولود جهل
است و یا مولود ترس است. البته آنجا كه می گویند مولود ترس است، یعنی ترس آمیخته به جهل.
آنجا كه صرفاً می گویند مولود جهل است، مقصودشان این است كه در بشر حس تعلیل وجود دارد،
به زبان ما بشر علیت عامه را به زودی درك و كشف كرده، می داند كه هیچ حادثه ای بدون علت
نیست، ولی نظر به اینكه علل واقعی اشیاء را نمی شناخته، آمده است برای اینها یك سلسله علل
معنوی و درونی و به قول اینها ماوراء الطبیعی فرض كرده است. چرا باران می آید؟ چرا برف
می آید؟ چرا باد می آید؟ چرا طوفان می آید؟ چرا زلزله می آید؟ چرا بیماری می آید؟ چرا مرگ
می آید؟ چرا تولد می آید؟ چون علل اینها را نمی شناخته، آمده اینها را به علل ماوراء الطبیعی تعلیل
كرده است. پرستش هم بعدها پیدا شده است، چون پرستش قهراً در مقابل قدرت فعال به وجود
می آید، وقتی كه انسان حس می كند كه چنین قدرتی وجود دارد قهراً برای جلب رضایت او یا برای
دفع ضرر او به پرستش می پردازد.