در مجموع برای همان دوره ای كه اسمش را دوره ی اشتراك اولیه گذاشته، به سه استدلال تمسك
جسته كه به این سه دلیل ضرورت اقتضا می كرده كه زندگی اشتراكی باشد ولی بعد كه اینها عوض
شده است زندگی هم از حالت اشتراكی تغییر می كند. یكی این است كه چون تولید نمی توانسته
فردی باشد و جمعی بوده است، ناچار مصرف و مالكیت هم جمعی بوده است. می گوید:
در این دوره كارْ اشتراكی بود و چون تولید، مثلاً شكار یك حیوان وحشی و درنده، ایجاب
قیام دسته جمعی افراد و قبیله را علیه آن می نماید ولی چون كارْ اشتراكی است پس محصول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 570
نیز كه ثمره ی كار اشتراكی است اشتراكی خواهد بود. بعد می گوید:
در این دوره بشر مجبور بود برای به دست آوردن میوه های جنگلی و ماهیگیری و ساختن
مسكن و بالاخره مقابله با درندگان اشتراكاً كار كند. كار اشتراكی سبب مالكیت اشتراكی
محصول و وسایل تولید گردید. آنوقت یك جمله ای از ماركس در تأیید این مطلب نقل می كند كه خیلی عجیب است. ماركس
عكس قضیه را گفته، یعنی جمله ای كه او گفته نتیجه اش عكس مطلب است ولی نویسنده مطابق
حرف خودش گرفته است. ماركس می گوید:
كار اشتراكی بشر در اجتماع اولیه روی دو اساس قرار داشت: اول مالكیت اشتراكی ابزارهای
تولیدی. یعنی مالكیت اشتراكی ابزار تولیدی علت كار اشتراكی بود، و حال آنكه ما قبلاً گفتیم كه معلول كار
اشتراكی است. درست در عبارت دقت كنید: «كار اشتراكی بشر در اجتماع اولیه روی دو اساس
قرار داشت: اول مالكیت اشتراكی ابزارهای تولیدی. » یعنی چون مالكیت اشتراكی ابزارهای تولیدی
بود كارْ اشتراكی بود، نه چون كارْ اشتراكی بود مالكیت ابزار تولیدی اشتراكی بود. «دوم اینكه
وابستگی شدید انسان انفرادی به خانواده ی خود. . . » كه حالا آن علتی علیحده است. بعد كه نویسنده
سخن ماركس را تفسیر می كند به عكسش تفسیر می كند:
یعنی چون كار، اشتراكی و بهره برداری نیز به علت ضعف وسایل تولید و مقابله با دشمنان،
اشتراكی بود مالكیت ابزار تولید نیز خواه ناخواه اشتراكی شد. این كه درست عكس حرف اوست. او می گوید چون مالكیت ابزار تولید اشتراكی بود كارْ اشتراكی
بود، در صورتی كه شما می خواهید این را ثابت كنید كه چون كار ضرورتاً اشتراكی بود باید
مالكیت ابزار تولید اشتراكی باشد. آقای ماركس می گوید كه كار به این دلیل اشتراكی بود كه
مالكیت ابزار تولید اشتراكی بود. خوب، آن به چه دلیل اشتراكی بود؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 571
پس یك دلیل اینجا ذكر كرده اند كه معكوس آن چیزی است كه ماركس گفته است.
- مطابق نظر اینها مشترك بودن تولید ضرورتاً علت مشترك بودن مصرف محصولِ به دست
آمده است نه ابزار تولید. استاد: این فرق نمی كند. حال در عبارت بعد می خوانیم. او همین حرف ماركس را دلیل و تأیید بر
حرف خودش می گیرد. اینها میان اشتراك محصول ابزار تولید و خود ابزار تولید تفكیك نمی كنند،
نمی گویند مثلاً ابزار تولید ممكن است اشتراكی باشد محصول اختصاصی باشد یا برعكس. ایندو
لازم و ملزوم یكدیگر هستند. نمی شود ابزار تولید اختصاصی باشد محصولْ اشتراكی، یا ابزار تولید
اشتراكی باشد محصولْ اختصاصی. لذا ایندو را از همدیگر تفكیك نكرده است.