مطلب دوم، كه این هم مهم است و خیلی باید توجه كرد:
مكرر خوانده ایم كه اینها می گویند حركت معلول تضادهای درونی است. اگر تضاد نباشد
حركت نیست و چون تضاد هست حركت هست و چون تضاد درونی هست بنابراین حركت
احتیاج به عامل بیرونی ندارد. این حرفی كه اینها این همه تكرار می كنند، یعنی جنبه ی ضد
ماوراء الطبیعی دیالكتیك، یكی در همین جهت است كه حركتها معلول تضادهاست. پس اینكه
می خواهند حركتها را به یك محرّك اوّلی یعنی به بیرون از دستگاه دیالكتیك منتهی بكنند، غلط
است. دستگاه دیالكتیك یك دستگاه خودسامان است؛ یعنی علت حركت در درون اشیاء و آن
تضاد درونی اشیاء است و تضاد هم ذاتیِ اشیاء است. هر چیزی در درون خودش ضد خودش را
دارد.
آن وقت این سؤال پیش می آید: در دوره ی اشتراك اولیه كدام تضاد وجود پیدا كرد؟ چون اینها
گفتند كه تضاد، اول میان ابزار تولید و روابط تولیدی پیدا می شود. روابط تولیدی فرع بر مالكیت
است. آیا در آنجا مالكیت اشتراكی بر ابزار تولید بود، بعد ابزار تولیدی آمد كه چون كاملتر شده
باید اختصاصی باشد و این ابزار تولید با مالكیت اشتراكی سازگار نبود؟ یا قوانین اجتماعی با آن
تضاد داشت؟ تأسیسات اجتماعی شان برضد ابزارهای جدید بود؟ هیچ یك از اینها نیست. و بالاتر،
تضاد طبقه ای است. اینها حرفشان این است كه تاریخ را تضادها به وجود می آورد. ماركس و
انگلس تصریح كرده اند كه تاریخ جز كشمكش طبقاتی چیزی نیست. پس در انتقال از دوره ی كمون
اولیه و اشتراك اولیه، ما اول باید قائل به تضاد طبقاتی بشویم، این تضاد طبقاتی ناشی از یك نوع
روابط تولید باشد كه آن روابط تولید ناشی از نوع ابزار تولید باشد و آن تضاد طبقاتی منجر به این
انتقال شده باشد. آن دوره كه دوره ی تضاد نیست.
- یكی از اصول دیالكتیك این است كه جامعه در هر حال رو به سوی تكامل می رود. استاد: بدون تضاد؟
- عرض می كنم؛ یعنی مرحله ی فئودالیسم قطعاً یك مرحله ی برتر از مرحله ی بردگی است. مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 531
استاد: این كه مال دیالكتیك نیست، مال همه است. آن كه مال دیالكتیك است این است كه به
حكم تضاد درونی تكامل پیدا می كند.
- چون جامعه رو به تكامل می رود كوچكترین عامل برای حركت دادن جامعه به سوی كمال
كافی است. استاد: یعنی تضاد نمی خواهد؟ اصول دیالكتیك چهار اصل است: اصل تضاد، اصل حركت، اصل
تأثیر متقابل و اصل جهش و انقلاب. تضاد جزو اصول است.
- منظور این است كه در جوامع مختلف نوع تضاد متفاوت است. استاد: نوع تضاد فرق بكند، پس یك تضادی هست. تضاد در جامعه ی اشتراكی چیست؟ و خودش
می گوید تضاد هم تضاد طبقاتی باید باشد.