همان مثال معروفی كه انگلس و دیگران هم ذكر می كنند، خود هگل ذكر كرده، كه اغلب همین مثال
را ذكر می كنند. می گوید ما اگر آب را حرارت بدهیم، ابتدا كه حرارت می دهیم اندكی حرارت پیدا
می كند كه وقتی میزان الحراره بگذاریم مثلاً می گوییم یك درجه حرارت، نیم درجه حرارت، یك
دهم درجه حرارت، ولی بیشتر حرارت می دهیم، باز درجه حرارت بالا می رود؛ 20 درجه، 50
درجه، 90 درجه، 99 درجه؛ ولی این تغییر كمّی است، كمیت یعنی عدد بالا می رود، عددی كه در
واقع نشان دهنده ی یك كمیت اتصالی است. دائماً كمیت بالا می رود، سیر صعودی می كند. ولی باز
هم آب است و درجه ی حرارت بالا رفته. آب، آب است؛ كمیتِ حرارتش تغییر كرده. همین كه از
درجه ی 99 یك قدم آنطرف تر گذاشت، قدم به درجه ی صدم گذاشت، یكمرتبه آب تبدیل می شود به
بخار؛ دیگر این آب نیست؛ یعنی ماهیت عوض می شود. سماوری كه ما روشن كرده ایم اول آب آن
گرم می شود و گرم می شود، یكمرتبه می بینید به جوش آمد یعنی تبدیل شد به بخار. پس این است
كه تغییرات كمّی تدریجاً تبدیل به تغییر كیفی می شود. مثل این كه در قدیم می گفتند فواره كه بلند
می شود، به تدریج بلند می شود و بلند می شود، ولی به یك درجه كه رسید یكمرتبه سرنگون
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 334
می شود یعنی حالتش تبدیل به ضد خودش می شود.
مثالی كه هگل گفته- كه بعد هم اینها تعقیب كردند- همین مثال بوده (تبدیل آب به بخار) . بعد
آمدند این مثال را در جاهای دیگر، در مسائل سیاسی و در مسائل اقتصادی پیاده كردند. دكتر
ارانی در جزوه ی
ماتریالیسم دیالكتیككوشش كرده مثالهای زیاد دیگری هم [ذكر] كند و از جمله
این كه یك چیزی هم قدما همیشه می گفتند: «اَلشئ اِذا تَجاوَزَ حَدَّهُ اِنْقَلَبَ اِلی ضِدِّهِ» یعنی هر چیزی
اگر از حد خودش تجاوز كند به ضد خودش منقلب می شود، به ضد خودش برمی گردد. اینها هم
عیناً همین حرف را می زنند.