در
کتابخانه
بازدید : 1649127تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Collapse تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
عین این بحث راجع به تاریخ هم پیش می آید كه آیا جامعه ی انسانی كه به سوی یك تكاملی پیش می رود هدف دارد و متوجه آن تكامل است؟ چنانكه طبیعت كه رو به تكامل می رود اگر در مسیر انحرافی قرار بگیرد بر می گردد به حالت تعادلش؛ گاهی از این طرف می افتد برمی گردد به تعادل، گاهی از آن طرف می افتد برمی گردد به تعادل، ولی با اینكه راههای مارپیچی طی می كند در نهایت امر به سوی آن هدف تكاملی خود پیش می رود. آیا جامعه هم همین جور است؟ می گوید: الهیون قائل به چنین چیزی هستند و از غیر الهیون نیز هگل- كه معتقد به روح مطلق بود- قائل به چنین مطلبی بوده است (كه آن هم یك مطلب خیلی اساسی است و به همین سادگیها نمی توان آن را رد كرد. ) مسئله ای كه اكنون همه ی ادیان راجع به حضرت حجت [1]پیش بینی می كنند كه عدل كامل، صلح كامل، رفاه كامل، سلامت كامل و امنیت كامل برقرار خواهد شد، همان پیش بینی تكامل تاریخ و تكامل بشریت است؛ یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می شود به عالیترین و كاملترین زندگیها كه از جمله آثاری كه در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است كه زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار می دهد، آسمان تمام بركات خود را در اختیار انسان قرار می دهد و همه ی اینها خود، تكامل تاریخ است.
چندی پیش هشت سخنرانی تحت عنوان «مدینه ی فاضله ی اسلامی» راجع به حضرت حجت در كاشان كردم. خیلی سخنرانیهای خوبی بود ولی بعد خود سخنرانیها را نتوانستیم پیدا كنیم [2]. یادداشتهایش را متفرق دارم. اگر آن بحث چاپ بشود بحث بسیار خوبی در تكامل جامعه است.
در مسئله ی «تاریخ و اخلاق» چند مسئله باید مورد توجه قرار گیرد. یكی اینكه آیا مورخ حق دارد راجع به شخصیتهای گذشته قضاوت و داوری اخلاقی كند كه فلان كس آدم خوبی بود، فلان كس آدم بدی بود؟ یا نه، مورخ قاضی نیست. یك نظریه كه بیشتر نظریه ی اینهاست می گوید این امر به مورخ مربوط نیست و این را هم مبتنی بر اصلی می كند كه بعد آن را توضیح می دهیم. مسئله ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 179
دیگر كه در ضمن این بحث گفته اند این است كه اصلاً خود تاریخ آیا قاضی هست یا قاضی نیست؟ این مسئله ی دیگری است، به این معنی كه انسانها در جامعه ی خودشان كارهایی می كنند و كوشش می كنند برای اینكه پرده پوشی كنند. حال با این وصف آیا تاریخ آینده قاضی برای گذشته هست یا نیست؟ قهراً اگر بگوییم تاریخ قاضی هست و قاضی خوبی هم هست، به مورخِ هر زمانی هم حق قضاوت می دهیم زیرا این دو امر ملازمه ای دارند. در آینده راجع به این موضوع سخن می گوییم.
مسئله ی دیگر این است كه داوری اخلاقی در مورد افراد كردن از آن جهت خطرناك است كه همان نظریه ی قهرمانان تأیید می شود كه تاریخ را قهرمانان به وجود می آورند و حال آنكه نظریه ی قهرمانان محدود است. فرد جزئی از جامعه است. [می گوید] اگر در جامعه ای یك فرد كار بدی كرده است در واقع جامعه مسئول است و ما نباید جامعه را به بهای فرد تبرئه كنیم، فرد را مسئول بشناسیم تا جامعه تبرئه شود، آنچنان كه در جهت عكسش هم صحیح نیست؛ یعنی آنجا كه جامعه ای پیشرفتی می كند، فرد را ستایش كنیم و جامعه را ندیده بگیریم. مطابق آن نظریه، فرد و قهرمان نماینده ی جامعه هستند و ستایشها در درجه ی اول از آنِ جامعه است كه چنین افرادی پرورانده و به وجود آورده است. در اینجا نمی گوییم كه چون ما قاضی نیستیم نباید داوری كنیم، بلكه می گوییم از باب اینكه فرد اصالت ندارد ما نباید فرد را موضوع داوری قرار دهیم، باید جامعه را مورد داوری قرار دهیم.
مسئله ی دیگر مسئله ی مشكل بودن داوری است. می گوید با چه معیاری و با چه مقیاسی ما می توانیم داوری كنیم، در حالی كه غالباً پیشرفتهای تاریخ ملازم بوده با یك سلسله جنایتها و در واقع تاریخ هیچ گاه گامی به جلو نگذاشته است مگر اینكه پایش را روی یك سلسله قربانیان گذاشته است. اگر ما با مقیاس آن قربانیها نگاه كنیم باید از نظر اخلاقی آن اعمال را محكوم كنیم ولی از نظر پیشرفتهایی كه بعد حاصل شده باید آن را تحسین نماییم. این همان چیزی است كه در كتب ما مثلاً در علم اصول باب «اهم و مهم» می گویند و در فلسفه ی امروز هم خیلی مطرح است.

گویا در جایی خواندم كه بین آلبركامو و سارتر این اختلاف نظر هست كه سارتر این نظریه ی دوم را انتخاب می كند، می گوید می توان ارزش كوچكتری را فدای ارزش بزرگتری كرد و كامو می گوید نه، چرا ارزش كوچكتر را فدا كنیم؟ ! ارزش، ارزش است و مطلق است. این همان بحث «تزاحم» ما در علم اصول است كه بحث شیرین و لطیفی است.

[1] [مقصود یك منجی بشریت است كه در اسلام به عنوان مهدی موعود علیه السلام معرفی شده است. ]
[2] [متأسفانه شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید نیز هنوز موفق به یافتن نوار یا متن این سخنرانیها نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است