در
کتابخانه
بازدید : 1648952تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Collapse ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شك ندارد كه این حرف تا اندازه ای درست است ولی به این شدت قطعاً درست نیست. این مطلب را از دو نظر باید مورد دقت قرار داد. (ببینید همین طور هست یا نیست) . یكی اینكه همیشه انسانها این جور نیستند. كثیراً این طور است كه افرادی آنچنان پایبند وجدان خود هستند كه عاری از اغراض و تعصبات و منافع خود وقایع را آنچنان كه هست می نویسند.
در آن قضایای تقریباً چهل سال پیش مسجد گوهرشاد چون در فریمان ما هم بلوا و آشوبی شد، بعد از آن قضایا جزء كسانی كه آنها را گرفتند و به زندان بردند ابوی ما بودند. البته بعد از حدود یك ماه قرار منع تعقیب صادر شد و آزاد شدند. بعد دومرتبه یك بار دیگر همان اشخاص را تحت تعقیب قرار دادند، یعنی آن محاكمه ها همه مورد اتهام قرار گرفت. دفعه ی دوم را اخوی بزرگ ما می گفت من آنجا بودم. (دفعه ی اول را من هم یادم است، بچه بودم) . وقتی ابوی ما آمدند، گفتند من رفتم آنجا و آنها گفتند بردار بنویس. با خود گفتم: اَلنَّجاةُ فِی الصِّدْقِ، حقیقت را باید نوشت، هرچه بود نوشتم. (ابوی ما این جور بودند كه غیر از راستی اصلاً به زبانشان نمی آمد. ) این دفعه ی دوم كه یك بازرس مخصوص از تهران آورده بودند و خود رضاشاه یك بازرس مورد اعتماد را فرستاده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 121
بود (چون به او گزارش داده بودند كه محاكمات مشهد همه قلاّبی بوده و «اسدی» را محكوم كردند) آن بازرس به ابوی ما گفته بود شما خودتان هرچه وقایع بوده بنویسید، به اخوی ما هم گفته بود تو هم هر مقدار اطلاع داری بردار بنویس. ابوی ما خطش خوب بود، اخوی ما هم خطش بد نبود. ایشان می گفتند بعد از آنكه نوشتیم، ابتدا این دو ورقه را برداشت نگاه كرد و گفت: به به! پدر از پسر بهتر می نویسد، پسر از پدر بهتر. بعد ورقه ی مرا برداشت خواند. وقتی خواند یك نگاهی كرد و گفت: آقا! از لحن این نوشته پیداست كه شما آدم راستگویی هستید، چون هرچه بوده ولو به ضرر خودت بوده نوشته ای. (در واقعه ای كه خود ایشان ذی نفع بودند آن واقعه را همان طور كه واقع شده بود نوشته بودند، اعم از اینكه به ضرر خودشان بوده یا به نفع خودشان. ) بعد گفت: چون تو یك چنین آدم صدیق و راستگویی هستی من قرار منع تعقیب صادر می كنم.
غرض اینكه نمی شود بشر را متهم كرد كه همیشه مطابق منافع خودش [وقایع را نقل می كند. ]
دیگر اینكه بعضی وقایع هست كه اساساً در یك حدش دروغ بردار نیست. شما می بینید بسیاری از قضایا را دو طرف متخاصم نوشته اند. امكان تحریف در بعضی قضایا نیست. قضایایی كه در سطح عموم واقع می شود اصلاً امكان تحریف [آنها] وجود ندارد، یعنی قضیه به صورت تواتر نقل می شود كه اصلاً قابل اینكه اغراض افراد در آن دخالت كرده باشد نیست. شما در همین تاریخهای اسلامی می بینید- البته شك ندارد كه شیعه عقاید خاصی داشته و سنّی عقاید خاصی- تواریخی كه اهل تسنن نوشته اند با تواریخی كه شیعه نوشته اند در خیلی موارد با هم اختلاف دارد؛ سنّیها یك جور نوشته اند، شیعه ها جور دیگر ولی در عین حال مسائل مشترك، زیاد وجود دارد.

حتی مسائلی كه به نفع یك فرقه ی معین است در عین حال در كتابهای هر دو فرقه نوشته شده؛ یعنی در اینجا اغراض نتوانسته است دخالت كند كه مثلاً فرقه ی اهل تسنن فلان قضیه را كه به نفع شیعه بوده، چون سنّی اند حتماً ننویسند. ما الآن چقدر وقایع داریم كه به نفع تشیع است و در كتب اهل تسنن هست؟
ثالثاً مسئله ی اغراض و تعصبات، برای عموم بشر حكم یك امر عرَضی را دارد؛ یعنی اغراض مثل پرده هایی است كه می آید جلو حقیقت را می گیرد و بعد پس می رود؛ یعنی حقیقت، چهره ی خودش را- تمام یا نیمش را- خودبه خود آشكار می كند و این پرده برای همیشه باقی نمی ماند.

این خودش یك مطلبی است. خیلی وقایع هست كه در یك زمان روی آن پرده می كشند ولی آن نسل كه عوض می شود و نسل بعد می آید، حقیقت، خودش را از پرده بیرون می اندازد. این حرف ظاهراً از یك فرنگی است، حرف خوبی هم هست، می گوید: همگان را برای همیشه نمی شود فریب داد. حرف درستی است. یعنی همه ی مردم را به طور موقت می شود فریب داد كه بعد حقیقت را بفهمند. در یك زمان موقت فریب می خورند بعد [حقیقت را می فهمند. ] بعضی از مردم را هم برای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 122
همیشه می شود فریب داد. اما همه ی مردم را برای همیشه نمی شود فریب داد؛ یعنی این جور نیست كه بشود حقیقت را از همه ی مردم برای همیشه كتمان و مخفی كرد كه به هیچ شكل آشكار نشود.
بنابراین در مسئله ی بی ارزشی تاریخ و بی اعتمادی به وجدان انسان مبالغه شده است. این مقدار بدبینی به بشر صحیح نیست. همچنین به این مسئله توجه نشده است كه بعضی وقایع به شكلی صورت می گیرد كه غیرقابل اخفاء و كتمان است، حتی برای كسی كه نه تنها ذی نفع نیست بلكه ذی خسران است. مسئله ی دیگر این است كه فطرت بشر به شكلی است كه حقیقت را بالاخره آشكار می كند؛ یعنی چون كتمان حقیقت، جعل و تحریف، حكم یك پرده را دارد، یك امر عرضی است و یك امر تحمیلی بر وجدان عموم افراد بشر است، برای یك مدت موقت برقرار است، بعد می بینید حقیقت آشكار می شود. مثلاً فردی كه از دروغ گفتن باك ندارد، اكنون كه منافعش اقتضا می كند، یك دروغ می گوید ولی بعد این امر مثل گربه ای كه در جوال باشد كه هی می خواهد بیرون بیاید، بالاخره روزی از گوشه ی كلامش بروز می كند- یعنی نمی تواند بروز نكند- و حقیقت خودش را آشكار می كند. از این بگذریم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است