در
کتابخانه
بازدید : 1648864تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Collapse بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
- . . . اگر اینها اعتقاد دارند آزادی و عدالت خواهی و همه ی خواسته ها و احساسات و افكار زاییده ی دوره ی تاریخی است كه بر مبنای ابزار تولید تعیین می شود، آیا آن آزادیخواهی و لیبرالیسمی كه در دوره ی تحول از فئودالیته به بورژوازی مطرح است، به همین شكل در تحول از دوره ی برده داری به فئودالیته مطرح است؟ اگر مطرح است پس آن حرف اول غلط است كه ابزار تولید تعیین كننده ی احساسات و افكار است، و اگر مطرح نیست پس جنگهای سیاسی برای آزادی صورت نمی گیرد.
استاد: آنها می گویند آزادی اقتصادی. نباید بگویند آزادی اقتصادی، منتها چون نمی توانند آزادی را نفی كنند، از طرفی هم اقتصاد را روی مكتب خودشان نمی توانند نفی كنند، كلمه ی «آزادی اقتصادی» را آورده اند. گفته اند همه ی جنگها برای آزادی اقتصادی بوده. حال آیا برای آزادی سیاسی نبوده؟
- همچنان كه می فرمایید آزادی اقتصادی یعنی انگیزه ی اقتصادی.
استاد: انگیزه ی اقتصادی در واقع خود آزادی نیست. آزادی به آن معنایی كه آزادیخواهان می گویند، به عنوان یك امر انسانی مطرح می شود، یعنی به عنوان یك امر با ارزشی ماورای ارزشهای مادی؛ می خواهند بگویند زندگی فقط این نیست كه شكم انسان سیر باشد و تن انسان پوشیده باشد و مسكن انسان آماده باشد؛ انسان احتیاج دارد به آزادی بیان و به آزادی فكر، آزادی اندیشه، آزادی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 465
انتخاب برای خودش در همسر، در مسكن، در محل سكنی ، حتی در تبعیت، در دین و مذهب. اینها را به عنوان یك ارزشهای مافوق ارزشهای مادی مطرح می كنند. آنوقت این با تز اینها سازگار نیست. از طرفی هم نمی توانند آزادی را بكلی نفی كنند؛ آمده اند مونتاژ كرده اند، می گویند آزادی اقتصادی. آزادی اقتصادی [با توجه به اینكه اینها تحولات اقتصادی را جبری می دانند] آزادی نیست. «آزادی اقتصادی باشد» یعنی منافعشان در خطر افتاده، خواسته اند منافعشان را آزاد بكنند (خنده ی استاد) و حال آنكه آنچه در تاریخ وجود دارد این نیست [و همه ی جنگها برای این امر نبوده است. ]
- و در دوره های دیگر حتی این آزادی اقتصادی هم نمی شود وجود داشته باشد.
استاد: درست است، یعنی هر دوره ای باید یك شكلی داشته باشد، همه جا را نمی شود گفت آزادی اقتصادی.
- بعد دولت را هم به همین ترتیب تحلیل و تعلیل كرده كه اعمال دولتی ناشی از تغییرات احتیاجات اجتماعی و بالاخره تكامل قوای تولیدی می باشد، یعنی خواسته نظریه ای را كه اصل سیاست و مناسبات سیاسی و زور را پایه قرار می دهد، رد كند.
استاد: در مسئله ی منشأ دولت، می خواهند همان نظریه ی معروف ماركس را بگویند كه دولت برای جامعه ی انسان یك امر ضروری نیست. در جامعه ی اشتراكی اولیه دولت نبوده و بعد كه مالكیت پیدا شده دولت به دنبال پیدایش تضاد منافع طبقاتی پدید آمده است و لهذا در آینده هر وقت این تضاد از بین برود دولت هم باید از بین برود. می گوید بعد كه بشر به مرحله ی سوسیالیسم نهایی برسد، دین و دولت و سرمایه را- كه اینها را سه عامل از خود بیگانگی بشر شمرده- قهراً ترك می كند.
- . . . می گوید: انگلس نه تنها تولید را در تغییر اجتماعات عامل تعیین كننده می داند بلكه آن را علت اساسی تغییر و تكامل بشر و افتراق آن از جاده ی اولیه اش می شمارد. انگلس توضیح می دهد كه چطور در میمونها اعمال دست و پا از یكدیگر تفكیك و در اثر از بین رفتن جنگلها عمل پا برای تعقیب شكار، پیوسته صورت كاملتری اتخاذ كرده و دیده شده است كه میمونها برای حفظ خود از تغییرات جوّی به ساختن لانه و یا بهتر بگوییم خانه اقدام كرده اند و این كار توسط دست انجام شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 466
استاد: این كه نظریه ی خیلی كهنه ای است كه حالا دیگر كسی از نظر زیستی این نظریه را قبول ندارد، یعنی تقریباً بازگشت به نظریه ی لامارك در مسئله ی كار است كه كار عامل تكامل است، یعنی انسان و حیوان در اثر نوعِ كار به این مرحله ی تكامل رسیده اند و حال آنكه نظریه ی جدید این نیست، مسائل جدید كه مطرح شده این حرفها دیگر از بین رفته است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است