در
کتابخانه
بازدید : 447822تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Expand فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Collapse عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. شاه نعمت اللّه ولی. این مرد نسب به علی علیه السلام می برد و از معاریف و مشاهیر عرفا و صوفیه است. سلسله ی نعمة اللهی در عصر حاضر از معروفترین سلسله های تصوف است. قبرش در ماهان كرمان مزار صوفیان است. گویند 95 سال عمر كرد و در سال 820 یا 827 یا 834 درگذشت. اكثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ شیرازی ملاقات داشته است. اشعار زیادی در عرفان از او باقی است.

2. صائن الدین علی تركه ی اصفهانی. از محققین عرفاست. در عرفان نظری محیی الدینی ید طولا داشته است. كتاب تمهیدالقواعد وی- كه اكنون در دست است و چاپ شده است- دلیل تبحر او در عرفان است و مورد استفاده و استناد محققین بعد از وی است.

3. محمد بن حمزه ی فناری رومی. از علمای كشور عثمانی است. مردی جامع بوده است و كتب زیاد تألیف كرده است. شهرت او به عرفان به واسطه ی كتاب مصباح الانس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 577
وی است كه شرح كتاب مفتاح الغیب صدرالدین قونوی است. شرح كردن كتب محیی الدین عربی و یا صدرالدین قونوی كار هر كسی نیست؛ فناری این كار را كرده است و محققین عرفان كه پس از وی آمده اند، ارزش این شرح را تأیید كرده اند. این كتاب در تهران با چاپ سنگی با حواشی مرحوم آقامیرزا هاشم رشتی (از عرفای محقق صد ساله ی اخیر) چاپ شده است. متأسفانه به علت بدی چاپ، مقداری از حواشی مرحوم آقامیرزا هاشم غیرمقروّ است.

4. شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی، شارح گلشن راز محمود شبستری. معاصر میرصدرالدین دشتكی و علامه ی دوانی بوده و در شیراز می زیسته و مطابق آنچه قاضی نوراللّه در مجالس المؤمنین نوشته است صدرالدین دشتكی و علامه ی دوانی- كه هر دو از حكمای برجسته ی عصر خود بودند- نهایت احترام و تجلیل از وی می كرده اند. وی مرید سیدمحمد نوربخش بوده و سیدمحمد نوربخش شاگرد ابن فهد حلّی بوده كه ذكرش در تاریخچه ی فقها گذشت. لاهیجی در شرح گلشن راز صفحه ی 698 سلسله ی فقر خود را كه از سیدمحمد نوربخش شروع و به معروف كرخی می رسد و سپس به حضرت امام رضا علیه السلام و ائمه ی پیشین تا حضرت رسول صلی الله علیه و آله منتهی می شود، ذكر می كند ونام این سلسله را «سلسلة الذهب» می نهد.

شهرت بیشتر لاهیجی به واسطه ی همان شرح گلشن راز است كه از متون عالی عرفان به شمار می رود. لاهیجی به طوری كه در مقدمه ی كتابش می نویسد در سال 877 آغاز به تألیف كرده است. تاریخ دقیق وفاتش معلوم نیست، ظاهراً قبل از سال 900 بوده است.

5. نورالدین عبد الرحمن جامی. عرب نژاد است و نسب به حسن شیبانی فقیه معروف قرن دوم هجری می برد. جامی شاعری توانا بوده است. او را آخرین شاعر بزرگ عرفانی زبان فارسی می دانند. در ابتدا «دشتی» تخلص می كرده است، ولی چون در ولایت جام از توابع مشهد متولد شده و مرید احمد جامی (ژنده پیل) هم بوده است، تغییر تخلص داده و به «جامی» متخلص شده است. می گوید:

مولدم جام و رشحه ی قلمم
جرعه ی جام شیخ الاسلامی است [1]
زین سبب در جریده ی اشعار
به دو معنی تخلصم جامی است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 578
جامی در رشته های مختلف: نحو، صرف، فقه، اصول، منطق، فلسفه، عرفان تحصیلات عالی داشته و كتب زیاد تألیف كرده است؛ از آن جمله است شرح فصوص الحكم محیی الدین، شرح لمعات فخرالدین عراقی، شرح تائیه ابن فارض، شرح قصیده ی برده در مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله، شرح قصیده ی میمیه فرزدق در مدح حضرت علی بن الحسین علیه السلام، لوایح ، بهارستان كه به روش گلستان سعدی است، نفحات الانس در شرح احوال عرفا. جامی مرید طریقتی بهاء الدین نقشبند مؤسس طریقه ی نقشبندیه است، ولی همچنانكه محمد لاهیجی بااینكه مرید طریقتی سیدمحمد نوربخش بوده است شخصیت فرهنگی تاریخی اش بیش از اوست، جامی نیز با اینكه از اتباع بهاء الدین نقشبند شمرده می شود شخصیت فرهنگی و تاریخی اش به درجاتی بیش از بهاء الدین نقشبند است. لهذا ما كه در این تاریخچه ی مختصر نظر به جنبه ی فرهنگی عرفان داریم نه جنبه ی طریقتی آن، محمد لاهیجی و عبد الرحمن جامی را اختصاص به ذكر دادیم. جامی در سال 898 در 81 سالگی درگذشته است.

این بود تاریخچه ی مختصر عرفان از آغاز تا پایان قرن نهم. از این به بعد به نظر ما عرفان شكل و وضع دیگری پیدا می كند. تا این تاریخ شخصیتهای علمی و فرهنگی عرفانی، همه جزء سلاسل رسمی تصوف اند و اقطاب صوفیه شخصیتهای بزرگ فرهنگی عرفان محسوب می شوند و آثار بزرگ عرفانی از آنهاست. از این به بعد شكل و وضع دیگری پیدا می شود:

اولاً دیگر اقطاب متصوفه، همه یا غالباً آن برجستگی علمی و فرهنگی كه پیشینیان داشته اند ندارند. شاید بشود گفت كه تصوف رسمی از این به بعد بیشتر غرق آداب و ظواهر و احیاناً بدعتهایی كه ایجاد كرده است می شود.

ثانیاًعده ای كه داخل در هیچیك از سلاسل تصوف نیستند، در عرفان نظری محیی الدینی متخصص می شوند، كه در میان متصوفه ی رسمی نظیر آنها پیدا نمی شود.

مثلاً صدرالمتألهین شیرازی متوفّی در سال 1050 و شاگردش فیض كاشانی متوفّی در 1091 و شاگرد شاگردش قاضی سعید قمی متوفّی در 1103 آگاهی شان از عرفان نظری محیی الدینی بیش از اقطاب زمان خودشان بوده است، با اینكه جزء هیچیك از سلاسل تصوف نبوده اند. این جریان تا زمان ما ادامه داشته است، مثلاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 579
مرحوم آقامحمدرضا حكیم قمشه ای و مرحوم آقامیرزاهاشم رشتی از علما و حكمای صد ساله ی اخیر، متخصص در عرفان نظری اند بدون آنكه خود عملاً جزء سلاسل متصوفه باشند.

به طور كلی از زمان محیی الدین و صدرالدین قونوی- كه عرفان نظری پایه گذاری شد و عرفان شكل فلسفی به خود گرفت- بذر این جریان پاشیده شد.

مثلاً محمدبن حمزه ی فناری سابق الذكر شاید از این گروه باشد. ولی از قرن دهم به بعد این وضع یعنی پدیدآمدن قشری متخصص در عرفان نظری كه یا اصلاً اهل عرفان عملی و سیر و سلوك نبوده اند و یا اگر بوده اند- و غالباً كم و بیش بوده اند- از سلاسل صوفیه ی رسمی بركنار بوده اند، كاملاً مشخص است.

ثالثاًاز قرن دهم به بعد ما در جهان شیعه به افراد و گروههایی برمی خوریم كه اهل سیر و سلوك و عرفان عملی بوده اند و مقامات عرفانی را به بهترین وجه طی كرده اند بدون آنكه در یكی از سلاسل رسمی عرفان و تصوف وارد باشند و بلكه اعتنایی به آنها نداشته و آنها را كلاً یا بعضاً تخطئه می كرده اند.

از خصوصیات این گروه كه ضمناً اهل فقاهت هم بوده اند، وفاق و انطباق كامل میان آداب سلوك و آداب فقه است. این جریان نیز تاریخچه ای دارد كه فعلاً مجال آن نیست.

ضمناً از این تاریخچه روشن شد كه این شاخه ی فرهنگی (عرفان) مانند سایر شاخه ها تمام جهان اسلام را در برگرفته است، از اندلس و مصر و سوریه و روم گرفته تا خوارزم. البته در این شاخه نیز سهم ایرانیان از نظر كمیت قطعاً بیشتر است.

عرفای بزرگ و طراز اول، هم در میان ایرانیان ظهور كرده اند و هم در غیر ایرانیان.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 580

[1] . احمد جامی، شیخ الاسلام لقب داشته است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است