در
کتابخانه
بازدید : 447817تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Expand فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Collapse عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. بایزید بسطامی (طیفور بن عیسی) از اكابر عرفا و اصلاً اهل بسطام است.

می گویند اول كسی است كه صریحاً از فناء فی اللّه و بقاء باللّه سخن گفته است. بایزید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 564
گفته است: «از بایزیدی خارج شدم مانند مار از پوست» . بایزید به اصطلاح شطحیاتی دارد كه موجب تكفیرش شده است. خود عرفا او را از اصحاب «سكر» می نامند، یعنی در حال جذبه و بی خودی آن سخنان را می گفته است. بایزید در سال 261 درگذشته است. بعضی ادعا كرده اند كه سقّای خانه ی امام صادق علیه السلام بوده است، ولی این ادعا با تاریخ جور نمی آید؛ یعنی بایزید عصر امام صادق علیه السلام را درك نكرده است.

2. بشر حافی . اهل بغداد است و پدرانش اهل مرو بوده اند. از مشاهیر عرفاست.

او نیز در ابتدا اهل فسق و فجور بوده و بعد توبه كرده است. علامه ی حلّی در منهاج الكرامه داستانی نقل كرده است مبنی بر اینكه توبه ی او به دست حضرت موسی بن جعفر علیه السلام صورت گرفته است و چون در حالی تشرف به توبه پیدا كرد كه «حافی پابرهنه» بود، به بشر حافی معروف شد. بعضی علت «حافی» نامیدن او را چیز دیگر گفته اند. بشر حافی در سال 226 یا 227 درگذشته است.

3. سری سقطی . اهل بغداد است. نمی دانیم اصلاً كجایی بوده است. وی از دوستان و همراهان بشر حافی بوده است. سری سقطی اهل شفقت به خلق خدا و ایثار بوده است. ابن خلكان در وفیات الاعیان نوشته است كه سری گفت: سی سال است كه از یك جمله ی «الحمد للّه» كه بر زبانم جاری شد استغفار می كنم. گفتند:

چگونه؟ گفت: شبی حریقی در بازار رخ داد. بیرون آمدم ببینم كه به دكان من رسیده یا نه. به من گفته شد به دكان تو نرسیده است. گفتم: «الحمد للّه» . یكمرتبه متنبه شدم كه گیرم دكان من آسیبی ندیده باشد، آیا نمی بایست من در اندیشه ی مسلمین باشم؟ .

سعدی به همین داستان (با اندك تفاوت) اشاره می كند آنجا كه می گوید:

شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم كه بغداد نیمی بسوخت
یكی شكر گفت اندر آن خاك و دود
كه دكان ما را گزندی نبود
جهاندیده ای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس
پسندی كه شهری بسوزد به نار
اگر خود سرایت بود بر كنار
سری شاگرد و مرید معروف كرخی و استاد و دایی جنید بغدادی است. سخنان زیادی در توحید و عشق الهی و غیره دارد و هم اوست كه می گوید: «عارف مانند آفتاب بر همه ی عالم می تابد و مانند زمین بار نیك و بد را به دوش می كشد و مانند آب مایه ی زندگی همه ی دلهاست و مانند آتش به همه پرتوافشانی می كند» . سری در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 565
سال 245 یا 250 در سن نودوهشت سالگی درگذشته است.

4. حارث محاسبی. بصری الاصل است و از دوستان و مصاحبان جنید بوده است.

از آن جهت او را «محاسبی» خوانده اند كه به امر مراقبه و محاسبه اهتمام تام داشت.

معاصر احمد بن حنبل است. احمدحنبل چون دشمن علم كلام بود، او را به واسطه ی ورودش در علم كلام طرد كرد و همین سبب اعراض مردم از او شد. حارث در سال 243 درگذشته است.

5. جنید بغدادی. اصلاً اهل نهاوند است. عرفا و متصوفه او را «سیدالطائفه» می خوانند، همچنانكه فقهای شیعه شیخ طوسی را «شیخ الطائفه» می خوانند. جنید یك عارف معتدل به شمار می رود. برخی شطحیات كه از دیگران شنیده شده، از او شنیده نشده است. او حتی لباس اهل تصوف به تن نمی كرد و در زیّ علما و فقها بود.

به او گفتند: به خاطر یاران هم كه هست «خرقه» (لباس اهل تصوف) بپوش. گفت:

اگر می دانستم كه از لباس كاری ساخته است، از آهن گداخته جامه می ساختم اما ندای حقیقت این است كه: «لیس الاعتبار بالخرقة، انّما الاعتبار بالحرقة» یعنی از خرقه كاری ساخته نیست، «حرقه آتش دل» لازم است. جنید خواهرزاده و مرید و شاگرد سری سقطی و هم شاگرد حارث محاسبی بوده است. گویند در سال 297 در نود سالگی درگذشت.

6. ذوالنون مصری . وی اهل مصر است. در فقه شاگرد مالك بن انس، فقیه معروف بوده است. جامی او را رئیس صوفیان خوانده است. هم اول كسی است كه رمز به كار برد و مسائل عرفانی را با اصطلاحات رمزی بیان كرد كه فقط كسانی كه واردند بفهمند و ناواردها چیزی نفهمند. این روش تدریجاً معمول شد؛ معانی به صورت غزل و با تعبیرات سمبولیك بیان شد. برخی معتقدند كه بسیاری از تعلیمات فلسفه ی نوافلاطونی وسیله ی ذوالنون وارد عرفان و تصوف شد [1]. ذوالنون در فاصله ی سالهای 240- 250 درگذشته است.

7. سهل بن عبد اللّه تستری. از اكابر عرفا و صوفیه و اصلاً اهل شوشتر است.

فرقه ای از عرفا كه اصل را بر مجاهده ی نفس می دانند، به نام او «سهلیه» خوانده می شوند. در مكه ی معظمه با ذوالنون مصری ملاقات داشته است. وی در سال 283 یا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 566
293 درگذشته است [2] 8. حسین بن منصور حلاج. اصلاً اهل بیضاء از توابع شیراز است ولی در عراق رشد و نما یافته است. حلاج از جنجالی ترین عرفای دوره ی اسلامی است. شطحیات فراوان گفته است. به كفر و ارتداد و ادعای خدایی متهم شد. فقها تكفیرش كردند و در زمان مقتدر عباسی به دار آویخته شد. خود عرفا او را به افشای اسرار متهم می كنند. حافظ می گوید:

گفت آن یار كزو گشت سردار بلند جرمش این بود كه اسرار هویدا می كرد.

بعضی او را مردی شعبده باز می دانند. خود عرفا او را تبرئه می كنند و می گویند سخنان او و بایزید كه بوی كفر می دهد، در حال سكر و بی خودی بوده است. عرفا از او به عنوان «شهید» یاد می كنند. حلاج در سال 306 یا 309 به دار آویخته شد [3].
[1] . تاریخ تصوف در اسلام ، ص 55.
[2] . طبقات الصوفیه ، ابوعبد الرحمن سلمی، ص 206.
[3] . در مقدمه ی چاپ هشتم علل گرایش به مادیگری بحث نسبتاً مبسوطی درباره ی حلاج كرده ایم و نظریه ی بعضی از ماتریالیستهای معاصر را كه كوشیده اند او را «ماتریالیست» معرفی كنند رد كرده ایم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است