در
کتابخانه
بازدید : 447927تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Collapse فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. حاج ملاهادی سبزواری. بعد از ملاصدرا مشهورترین حكمای الهی سه چهار قرن اخیر است. حاجی سبزواری در سال 1212 در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش مرد. در ده سالگی برای تحصیل به مشهد مقدس رفت و ده سال اقامت كرد. شهرت حكمای اصفهان او را به اصفهان كشانید. در حدود هفت سال از محضر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 525
ملااسماعیل دربكوشكی اصفهانی استفاده كرد و ضمناً در همان وقت دو سه سالی اواخر دوره ی حكیم نوری را درك كرد. سپس به مشهد مراجعت كرد و چند سالی در مشهد به تدریس پرداخت. آنگاه عازم بیت اللّه شد. در مراجعت اجباراً دو سه سالی در كرمان اقامت كرد. در مدت اقامت كرمان برای این كه نفس خود را تربیت كند و ریاضت دهد، سعی كرد ناشناخته بماند و در همه ی مدت به كمك خادم مدرسه به خدمت طلاب قیام می كرد. بعد دختر همان خادم را به زنی گرفت و رهسپار سبزوار شد. قریب چهل سال بدون آنكه حتی یك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر توقف كرد و به كار مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و عبادت و ریاضت نفس و تربیت شاگردان پرداخت تا عمرش به پایان رسید.

از نظر تشكیل حوزه ی گرم فلسفی و جذب شاگرد از اطراف و اكناف و تربیت آنها و پراكندن آنها در بلاد مختلف، بعد از حكیم نوری كسی به پایه ی حكیم سبزواری نمی رسد. صیت شهرتش در همه ی ایران و قسمتهای خارج ایران پیچید. طالبان حكمت از هر سو به محضرش می شتافتند. شهر متروك سبزوار از پرتو وجود این حكیم عالیقدر قبله ی جویندگان حكمت الهی گشت و مركز یك حوزه ی علمی شد.

كنت گوبینو فیلسوف معروف فرانسوی كه نظر خاصش در فلسفه ی تاریخ معروف است، مقارن اوج شهرت حكیم سبزواری سه سال وزیر مختار فرانسه در ایران بوده و كتابی هم به نام سه سال در ایران منتشر كرده است. او می نویسد:

«شهرت و صیت او به قدری عالمگیر شده كه طلاب زیادی از ممالك هندوستان، تركیه و عربستان برای استفاده از محضر او به سبزوار رو آورده و در مدرسه ی او مشغول تحصیل هستند. » [1] حكیم سبزواری فوق العاده خوش بیان و خوش تقریر بود؛ با شور و جذبه تدریس می كرد. او گذشته از مقامات علمی و حكمی، از ذوق عرفانی سرشاری برخوردار بود. بعلاوه، مردی با انضباط، اهل مراقبه، متعبد، متشرع و بالاخره سالك الی اللّه بود. مجموع اینها سبب شده بود كه شاگردان او به او تا سرحد عشق ارادت بورزند. از نظر جاذبه ی استاد و شاگردی، حكیم سبزواری بی مانند است. بعضی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 526
شاگردان او بعد از او با اینكه چهل سال از او فاصله گرفته بودند، باز هم هنگام یادآوری او به هیجان می آمدند و اشك می ریختند.

حكیم سبزواری به فارسی و به عربی شعر می سروده و در اشعارش به «اسرار» تخلص می كرده است. هر چند در هر دو قسمت، شعر دست پایین فراوان دارد اما در هر دو قسمت برخی اشعار دارد كه در اوج زیبایی و كمال و شور و حال است.

حكیم سبزواری در سال 1289 در یك حالت جذبه مانندی درگذشت. یكی از شاگردانش در تاریخ وفاتش چنین سروده است:

اسرار چو از جهان بدر شد
از فرش به عرش ناله برشد
تاریخ وفاتش ار بجویی
گویم: «كه نمرد، زنده تر شد»
شاگردان حاجی تا آنجا كه ما فعلاً اطلاع داریم عبارتند از:

ملاعبد الكریم خبوشانی (قوچانی) كه بر منظومه ی منطق حاشیه دارد.

میرزا حسین سبزواری مقیم تهران استاد ملامحمد هیدجی و میرزا علی اكبر یزدی مقیم قم [2] حاج میرزا حسین علوی سبزواری مقیم سبزوار كه در جامعیت و تحقیق در عصر خود بی نظیر شناخته می شد [3] حكیم عباس دارابی استاد معروف فلسفه در استان فارس [4] شیخ ابراهیم سبزواری استاد شیخ الرئیس قاجار [5] شیخ محمدابراهیم تهرانی كه با حكیم سبزواری مراسلات داشته و علامه ی تهرانی آنها را نزد شیخ محمدجواد جزایری دیده است [6] سید ابوالقاسم موسوی زنجانی [7] سید عبد الرحیم سبزواری [8]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 527
ملامحمد صباغ [9] شیخ محمدرضا بروغنی استاد آقا شیخ هادی بیرجندی [10] میرزا عبد الغفور دارابی [11] ملاغلامحسین شیخ الاسلام مشهدی استاد حاج فاضل خراسانی و آقابزرگ شهیدی مشهدی [12] میرزا محمد سروقدی استاد حاج فاضل خراسانی و آقابزرگ شهیدی مشهدی [13] شیخ علی فاضل تبّتی [14] میرزا آقا حكیم دارابی [15] میرزا محمد یزدی [16] حاج میرزا ابوطالب زنجانی [17] حاج ملااسماعیل عارف بجنوردی [18] شیخ عبد الحسین شیخ العراقین [19] میرزا محمد حكیم الهی [20] بزرگترین حسنه ی حكیم سبزواری، مرحوم حكیم ربانی، عارف كامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملاحسینقلی همدانی درجزینی قدس سره است. این مرد بزرگ و بزرگوار كه فرزند یك چوپان پاك سرشت بود برای ادامه ی تحصیل از همدان به تهران آمد. صیت شهرت و جاذبه ی معنویت حكیم سبزواری او را به سبزوار كشانید. مدتی- كه تاریخ و مقدارش را فعلاً نمی دانم- در حوزه ی آن حكیم شركت كرد. پس از آن به عتبات شتافت و برای تكمیل علوم منقول، جزء شاگردان استاد المتأخرین حاج شیخ مرتضی انصاری قرار گرفت.

در همان ایام توفیق تشرف حضور آقا سیدعلی شوشتری را یافت و در نزد آن عارف كامل مراحل سیر و سلوك را طی كرد و خود به مقامی از كمال و معرفت رسید كه كمتر نظیری برایش می توان جست.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 528
اگر همه ی شاگردان حوزه ی حكیم سبزواری به حضور در حوزه ی او افتخار می كنند، حوزه ی حكیم به حضور چنین مردی مفتخر است.

حوزه ی تعلیم و تربیت مرحوم آخوند ملاحسینقلی بیشتر حوزه ی تربیت بود تا تعلیم، حوزه ی انسان سازی بود. از این حوزه مردان بزرگی برخاسته اند. از مطالعه ی مواضع متفرقه ی كتاب نقباء البشر می توان به وسعت دایره ی آن پی برد.

طبق آنچه از مدارك و اسناد منتشره درباره ی سید جمال الدین اسدآبادی معروف به «افغانی» به دست می آید [21]، سید در مدت اقامتش در نجف از محضر دو نفر بهره مند شده است: یكی شیخ انصاری و دیگر آخوند ملاحسینقلی. نظر به اینكه تصریح شده كه سید در نجف به تحصیل علوم عقلی اشتغال داشته- بعلاوه از آثارش كم و بیش پیداست- و هم تصریح شده كه سید از محضر این دو نفر استفاده كرده است، ظاهر این است كه سید علوم عقلی را نزد آخوند آموخته است. علیهذا سیدجمال با یك واسطه شاگرد حكیم سبزواری است.

سیدجمال طبق مدارك موجود، در مدت اقامت در نجف با مرحوم سیداحمد كربلایی تهرانی و مرحوم سیدسعید حبوبی از شاگردان آخوند همدانی كه به وارستگی و طی مراحل سیر و سلوك معروفند رفاقت و صمیمیت داشته است [22]، و این یكی دیگر از شگفتیهای زندگی این مرد خارق العاده است و بعد تازه ای به شخصیت او می دهد. تا كنون ندیده ایم كسی متوجه این نكته از زندگی او شده باشد.

2. آقا علی زنوزی، معروف به آقاعلی حكیم و آقاعلی مدرس. فرزند ملاعبد اللّه زنوزی سابق الذكر و از اساتید كم نظیر دو قرن اخیر است. در سال 1234 در اصفهان (سه سال قبل از حركت پدرش از اصفهان به تهران) متولد شد. از پدر معقولاً و منقولاً استفاده كرده است. برای تكمیل علوم منقول به عتبات رفت و پس از مراجعت به تهران به اصفهان رفت و از محضر درس میرزا حسن نوری فرزند ملاعلی نوری بهره مند شد. از آنجا به قزوین رفت و از درس ملاآقای قزوینی استفاده كرد. بار دیگر به اصفهان رفت و مجدداً در خدمت میرزا حسن نوری به تكمیل تحصیلات پرداخت. آنگاه به تهران مراجعت كرد و سالها در مدرسه ی سپهسالار قدیم مدرس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 529
رسمی بود [23]و در سال 1307 در تهران درگذشت.

3. آقامحمدرضا حكیم قمشه ای. او نیز از اعاظم حكما و اساطین عرفان قرون اخیر است. آقامحمدرضا- كه شاگردان و دوستانش نام او را به صورت مخفف «آمرضا» تلفظ می كردند- اهل قمشه (شهرضا) اصفهان است. در جوانی برای تحصیل به اصفهان مهاجرت كرد و از محضر میرزا حسن نوری [24]و ملامحمدجعفر لنگرودی [25]بهره مند شد. سالها در اصفهان عهده دار تدریس فنون حكمت بود. حدود ده سال پایان عمر خود را در تهران به سر برد و در حجره ی مدرسه ی صدر مسكن گزید و فضلا از محضر پرفیضش استفاده كردند. پرشورترین دوره ی زندگانی حكیم قمشه ای ده سال آخر است.

وی مردی به تمام معنی وارسته و عارف مشرب بود؛ با خلوت و تنهایی مأنوس بود و از جمع تا حدودی گریزان. در جوانی ثروتمند بود؛ در خشكسالی 1288 تمام مایملك منقول و غیرمنقول خود را صرف نیازمندان كرد و تا پایان عمر درویشانه زیست.

حكیم قمشه ای در اوج شهرت آقاعلی حكیم مدرس زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه به تهران آمد و با آنكه مشرب اصلی اش صدرایی بود، كتب بوعلی را تدریس كرد و بازار میرزای جلوه را كه تخصصش در فلسفه ی بوعلی بود شكست، به طوری كه معروف شد: «جلوه از جلوه افتاد» .

حكیم قمشه ای هرگز جامه ی روستایی را از تن دور نكرد و در زی و جامه ی علما درنیامد. مرحوم جهانگیرخان قشقایی كه سالها شاگرد او بوده است نقل كرده كه به شوق استفاده از محضر حكیم قمشه ای به تهران رفتم. همان شب اول، خود را به محضر او رساندم. وضع لباسهای او علمایی نبود، به كرباس فروش های سده می مانست. حاجت خود را بدو گفتم. گفت: میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق (قدیم) تهران و در آنجا قهوه خانه ای بود كه درویشی آن را اداره می كرد. روز بعد اسفار ملاصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم كه بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر می خواند. سپس به تحقیق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 530
مطلب پرداخت. مرا آنچنان به وجد آورد كه از خود بی خود شدم، می خواستم دیوانه شوم. حكیم حالت مرا دریافت، گفت: آری، «قوت می بشكند ابریق را» [26] حكیم قمشه ای از ذوق شعری عالی برخوردار بود و به «صهبا» تخلص می كرده است. او در سال 1306 در كنج حجره ی مدرسه، در تنهایی و خلوت و سكوتی عارفانه از دنیا رفت. قضا را آن روز مصادف بود با فوت مفتی بزرگ شهر مرحوم حاج ملاعلی كنی و در شهر غوغایی برپا بود. دوستان و ارادتمندانش ساعتها پس از فوت او از درگذشتش آگاه شدند. آن گروه معدود، او را در سر قبر آقا به خاك سپردند [27] حكیم قمشه ای آنچنان مرد كه زیست و آنچنان زیست كه خود در بیتی از یك غزل سروده و آرزو كرده بود:

كاخ زرین به شهان خوش كه من دیوانه
گوشه ای خواهم و ویرانه به عالم كم نیست [28]
حكیم قمشه ای شاگردان بسیاری تربیت كرد. آقا میرزا هاشم اشكوری، آقا میرزا حسن كرمانشاهی، آقا میرزا شهاب نیریزی، جهانگیرخان قشقایی، آخوند ملا محمد كاشی اصفهانی، میرزا علی اكبر یزدی مقیم قم، شیخ علی نوری مدرس مدرسه ی مروی معروف به شیخ علی شوارق، میرزا محمد باقر حكیم و مجتهد اصطهباناتی مقیم نجف و مقتول در مشروطیت و مدفون در اصطهبانات، حكیم صفای اصفهانی شاعر عارف معروف، شیخ عبد اللّه رشتی ریاضی، شیخ حیدرخان نهاوندی قاجار، میرزا ابوالفضل كلانتر تهرانی، میرزا سید حسین رضوی قمی، شیخ محمود بروجردی، میرزا محمود قمی از آن جمله اند [29] 4. میرزا ابوالحسن جلوه، از مشاهیر اساتید و مدرسین این طبقه است. سالهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 531
متمادی تدریس كرده و شاگردان بسیاری تربیت كرده است. مرحوم جلوه در سال 1238 متولد شده و در سال 1314 درگذشته است. مرحوم جلوه بیشتر طرفدار بوعلی بوده و به فلسفه ی ملاصدرا اعتقاد چندانی نداشته است. وی اهل اصفهان است و به تهران مهاجرت كرده است. جلوه شاگرد میرزا حسن نوری و میرزا حسن چینی از شاگردان ملاعلی نوری است. گویند جلوه ابتدا كه به تهران آمد، به قصد رفتن به سبزوار و استفاده از محضر حاجی سبزواری (كه نیم طبقه بر او مقدم است) بود ولی منصرف شد و در تهران رحل اقامت افكند. جلوه و حكیم قمشه ای و آقاعلی مدرس سه مدرس نامداری بودند كه حوزه ی تهران در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم بر محور وجود آنها می گردید، ولی دو رقیب جلوه بر او از نظر علمی تقدم داشته اند. غالباً شاگردان آنها مانند افرادی كه در ذیل نام حكیم قمشه ای یاد كردیم مشتركند و شاگردان هر سه نفر بوده اند.
[1] . مقدمه ی «مؤسسه مطالعات اسلامی مك گیل» بر شرح منظومه سبزواری چاپ آن مؤسسه، نقل از كتاب مذاهب و فلسفه در قرون وسطی تألیف كنت گوبینو.
[2] . ریحانة الادب ، ج /6ص 381 و نقباء البشر ، ص 502.
[3] . نقباء البشر ، ص 569.
[4] . همان، ص 983.
[5] . همان، ص 3.
[6] . الكرام البررة ، ص 6.
[7] . نقباء البشر ، ص 51.
[8] . همان، ص 727.
[9] . همان، ص 854.
[10] . همان، ص 727.
[11] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[12] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[13] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[14] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[15] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[16] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[17] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[18] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[19] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[20] مقدمه ی آقای سید جلال الدین آشتیانی بر مجموعه ی رسائل حكیم سبزواری ، صفحات 67- 82.
[21] رجوع شود به كتاب سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضتهای اسلامی، صفحات 26- 31 و به مجموع اسناد و مدارك درباره ی سید جمال ، گردآورده ی دكتر اصغر مهدوی و ایرج افشار.
[22] رجوع شود به كتاب سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضتهای اسلامی، صفحات 26- 31 و به مجموع اسناد و مدارك درباره ی سید جمال ، گردآورده ی دكتر اصغر مهدوی و ایرج افشار.
[23] . گزارش خود آن مرحوم كه در مقدمه ی انوار جلیه چاپ شده است.
[24] . مقدمه ی رساله ی ولایت حكیم قمشه ای، ص 2.
[25] . مقدمه ی آقای همایی بر كتاب برگزیده ی دیوان سه شاعر اصفهان ، ص 21.
[26] . مقدمه ی رساله ی ولایت حكیم قمشه ای، ص 14.
[27] . مقدمه ی آقای همایی بر كتاب برگزیده ی دیوان سه شاعر اصفهان.
[28] . قبل از این بیت، این ابیات است:

همه آفاق بگشتم چو تو در عالم نیست
یا اگر هست به حسن تو بنی آدم نیست
شاید ار زیر نگین ملك سلیمان آری
حسن هر جا كه زند خیمه كم از خاتم نیست
فكری ای شیخ به روز سیه خود می كن
كه تو را دست در آن زلف خم اندر خم نیست
[29] . رجوع شود به نقباء البشر ، ص 733 و690 و1185 و به مقدمه ی رساله ی مرحوم حكیم قمشه ای در باب «ولایت و خلافت كبری » كه حاشیه ای بر فصّ شیثی فصوص الحكم محیی الدین است، ص 2.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است