در
کتابخانه
بازدید : 447823تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Collapse فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. فخرالدین محمد بن عمرو بن الحسین الرازی، معروف به امام فخررازی. هم فقیه بود و هم متكلم و هم مفسر و هم فیلسوف و هم پزشك و هم خطیب. ذهنی فوق العاده جوّال داشت و در تبحر در علوم مختلف كم نظیر است. در عین این كه در افكار فلاسفه وارد است و تألیفاتی گرانبها در فلسفه دارد، طرز تفكرش تفكر كلامی است نه فلسفی و سخت بر فلاسفه می تازد و در مسلّمات فلسفه تشكیك می نماید.

در تنظیم و تبویب و تقریر مسائل، حسن سلیقه دارد. صدرالمتألهین از این نظر از او بسیار استفاده كرده است. مهمترین كتاب فلسفی او المباحث المشرقیه است. شهرت بیشترش به واسطه ی تفسیر مفاتیح الغیب است بر قرآن مجید كه جای شایسته ای در میان تفاسیر برای خود باز كرده است. برای وی در فلسفه استادی جز مجدالدین جیلی سابق الذكر سراغ نداریم و شاید بیشتر با مطالعه، بر مسائل فلسفی دست یافته است، ولی شاگردان زیادی داشته است كه بعضی از آنها مبرز بوده اند از قبیل شمس الدین خسروشاهی، قطب الدین مصری، زین الدین كشی، شمس الدین خویی، شهاب الدین نیشابوری.

فخر رازی در سال 534 متولد شده و در سال 606 درگذشته است [1] 2. شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن میرك سهروردی زنجانی، معروف به شیخ اشراق. بدون شك از اعجوبه های روزگار است. ذهنی فوق العاده وقّاد و جوّال و نوجو و مبتكر داشته است. تمایل اشراقی در فلسفه، پیش از او حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است، اما كسی كه مكتبی به نام «مكتب اشراق» تأسیس كرد و در بسیاری از مسائل، راه آن مكتب را از راه مكتب مشاء جدا كرد این مرد بزرگ بود. تقریباً همه ی مسائلی كه اكنون به عنوان نظریات اشراقیون در مقابل مشائین شناخته می شود و برخی می پندارند آنها مسائل مابه الاختلاف افلاطون و ارسطوست، نتیجه ی فكر شخص سهروردی است كه در مقابل افكار مشائین و بالخصوص مشائیان اسلامی آورده است. وی نزد مجدالدین جیلی (در مراغه) و ظهیرالدین قاری (ظاهراً در اصفهان) و فخرالدین ماردینی (در عراق) تحصیل كرده و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 494
مدتی ملازم ماردینی بوده است. ماردینی می گفته در هوش و ذكاء و حدّت ذهن مانندش را ندیده ام و از این رو بر جانش می ترسم [2]. گویند البصائر النصیریه ی ابن سهلان را نزد ظهیرالدین قاری خوانده است.

سهروردی در سایر علوم و از آن جمله فقه نیز سرآمد بوده است. به شام و حلب رفت و در جلسه ی درس فقه استاد مدرسه ی حلاویه ی حلب به نام شیخ افتخارالدین شركت كرد؛ برتری اش روشن گشت و مقرب استاد شد. صیت شهرتش او را مورد علاقه ی الملك الظاهر پسر صلاح الدین ایوبی كرد و در حضور او بی محابا با فقها و متكلمین مناظره می كرد و آنها را مغلوب می ساخت. همین كار سبب حسادت دیگران شد و كاری كردند كه صلاح الدین ایوبی فرزندش را وادار كرد كه او را به قتل برساند. در سال 586 در سن 36 سالگی [3]و یا در سال 587 در سن 38 سالگی [4]كشته شد.

گویند وی با فخرالدین رازی همدرس بوده است. سالها پس از مرگش كه نسخه ای از كتاب تلویحات او را به فخرالدین دادند، آن را بوسید و به یاد ایام هم شاگردی اشك از دیده فروریخت [5] سهروردی نه تنها در مناظره با فقها و متكلمین بی پروا بود و دشمنی می انگیخت، در اظهار اسرار حكمت- برخلاف توصیه ی بوعلی در آخر اشارات - شاید به علت جوانی، بی پروایی می كرد و از همین رو افراد پخته از اول حدس می زدند كه جان سالمی نخواهد برد. وقتی كه خبر مرگش به دوست و استادش فخرالدین ماردینی رسید، گفت همان شد كه من حدس می زدم. و نیز از همین رو درباره اش گفته می شد كه شهاب الدین علمش بر عقلش فزونی دارد.

3. افضل الدین مرقی كاشانی، معروف به باباافضل. این مرد علیرغم اینكه شخصیت برجسته ای دارد، تاریخ روشنی از او در دست نیست. كتابهای بسیاری به فارسی و عربی تألیف كرده است و اخیراً فهرستی از آنها تهیه و چاپ شده است [6]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 495
بعضی گفته اند دایی خواجه نصیرالدین طوسی بوده است ولی تأیید نشده و بسیار مستبعد است.

در كتاب دائرة المعارف فارسی از انتشارات فرانكلین می نویسد: «باباافضل، شهرت افضل الدین، محمد بن حسین كاشانی، شاعر و عارف ایرانی، به قولی در حدود 582 یا 592 در قریه ی مرق كاشان متولد شده و پس از 654 یا 664 و به قولی در اوایل قرن هفتم وفات یافت. . . از اصحاب نزدیك خواجه نصیرالدین طوسی بود» . لغتنامه ی دهخدا و همچنین غزالی نامه [7] وفات او را در707 دانسته اند. بعضی وفات او را در 666 و بعضی در 667 دانسته اند.

محمود خضیری در مقاله ای كه در كتاب دعوة التقریب تحت عنوان «افضل الدین الكاشانی فیلسوف مغمور» نوشته است، از نسخه ی خطی كتابی به نام مختصر فی ذكر الحكماء الیونانیین و الملیین كه در كتابخانه ی اسكوریال اسپانیاست نقل كرده كه وفات باباافضل در سال 610 بوده است [8] در كتاب فلاسفه ی ایرانی با استفاده از مقدمه ی مرحوم نفیسی و مقاله ی خضیری و خصوصاً با استناد به آنچه خواجه در شرح اشارات در باب قیاس خلف از باباافضل حكایت كرده- كه با جمله ی «رحمه اللّه» بر او درود فرستاده است- استدلال كرده كه چون تألیف شرح اشارات مابین سالهای 624- 644 بوده [9]و بابا در آن وقت درگذشته بوده است و آراء او در آن وقت منتشر بوده است، پس سال وفات بابا از 667 هم جلوتر بوده است.

در كتاب سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نگارش محمد مدرسی زنجانی، از خود خواجه در كتاب سیر و سلوك نقل كرده كه:

«پدر بنده، بنده ی كمترین را به تحصیل فنون علم و استماع سخن ارباب مذاهب و مقالات ترغیب كردی، تا اتفاق را شخصی از شاگردان افضل الدین كاشی (رحمه اللّه تعالی) كه او را كمال الدین محمد حاسب گفتندی و در انواع حكمت خصوصاً فن ریاضی تقدمی حاصل كرده بود و با پدر بنده ی كمترین سابقه ی دوستی و معرفتی داشت، بدان دیار افتاد. پدر،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 496
بنده را به استفادت از او و تردد به خدمت او اشارت كرد، و بنده در پیش او به تعلم فن ریاضی مشغول شدم. » از این گفتار روشن می شود كه خواجه نصیرالدین شاگرد شاگرد باباافضل بوده است و بابا از اصحاب خواجه نبوده است (آنچنانكه در دائرة المعارف فارسی آمده است) بلكه در طبقه ی استادان استادان خواجه بوده است. علیهذا این كه وفات بابا را در 606 یا 610 و یا قریب به این سنوات بدانیم (برخلاف آنچه در لغتنامه و غزالی نامه آمده است) اقرب احتمالات است و برخلاف ادعای سعید نفیسی در مقدمه ی رباعیات باباافضل و دكتر ذبیح اللّه صفا در تاریخ ادبیات ایران تولد بابا در اواخر قرن ششم نبوده بلكه در اواسط آن قرن بوده است.

این رباعی در مدح بابا منسوب به خواجه است:

گر عرض دهد سپهر اعلی
فضل فضلا و فضل افضل
از هر ملكی به جای تسبیح
آواز آید كه افضل، افضل

[1] . همان، ج /3ص 34- 45 و تاریخ الحكماء ابن القفطی، ص 291- 293.
[2] . معجم الادباء ، ج /7ص 269.
[3] . وفیات الاعیان ، ج /5ص 316.
[4] . عیون الانباء ، ج /3ص 274.
[5] . سه حكیم مسلمان ، ص 76.
[6] . فهرست مصنفات افضل الدین كاشانی ، تألیف آقایان مجتبی مینوی و دكتر یحیی مهدوی.
[7] . غزالی نامه ، چاپ دوم، ص 106.
[8] . دعوة التقریب ، ص 185.
[9] . در روضات می نویسد كه شرح اشارات در سال 640 پایان یافت.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است