در
کتابخانه
بازدید : 447958تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Collapse فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این طبقه را طبقه ی نوابغ باید نام نهاد. هیچ طبقه از طبقات فلاسفه مانند این طبقه افراد برجسته نداشته است:

1. ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسكویه رازی. اصلاً اهل ری بوده و مدتی به اتفاق ابوریحان بیرونی و ابن سینا و ابوالخیر و ابوسهل مسیحی و ابونصر عراقی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 478
دربار خوارزمشاه می زیسته است. وفاتش در اصفهان در سال 420 واقع شده است.

تاریخ تولدش معلوم نیست ولی می گویند عمر طویل یافته است [1] از ابوحیان توحیدی نقل شده كه ابن مسكویه مدتی نزد ابوالخیر شاگردی كرده است [2]. بعضی می گویند نزد ابوالحسن عامری نیز تحصیل كرده است [3]ولی این نقل با آنچه از معجم الادباء نقل شده- كه در مدت پنج سال اقامت ابوالحسن عامری در ری به نزد عامری نرفت و گویی میان آنها سدی بود- منافی است [4] داستان حضور ابن سینا به مجلس ابن مسكویه و افكندن گردویی پیش او كه مساحت این گردو را تعیین كن و گذاشتن ابن مسكویه كتاب اخلاقی طهارة الاعراق خود را نزد ابن سینا و گفتن این كه تو به اصلاح اخلاقت از من به تعیین مساحت این گردو محتاجتری، معروف است. بوعلی به حكم این كه كمتر كسی از معاصران خویش را گرامی می داشته و وقعی می نهاده، درباره ی ابن مسكویه نیز گفته مسأله ای با او در میان گذاشتم و هرچه كوشش كردم نتوانست بفهمد.

ابن مسكویه، خودش یا پدرش (علی الاختلاف) زردشتی بوده و مسلمان شده و به عقیده ی بعضی شیعه بوده است. قدر مسلّم این است كه تمایل شیعی داشته است. از معروفترین كتابهای او تجارب الامم در تاریخ و الفوز الاصغر در فلسفه و طهارة الاعراق در اخلاق است.

2. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی. از شخصیتهای درجه ی اول فرهنگ و تمدن اسلامی است. از نظر برخی مستشرقین، در تمام جهان اسلام نظیر ندارد. رشته ی تخصصی اش ریاضیات، نجوم، تاریخ، هیئت، داروشناسی، بررسی عقاید و ادیان اقوام و ملل و امثال آنها بوده. چندین كتاب تحقیقی نفیس آفریده كه جهان هنوز به اعجاب در آنها می نگرد از قبیل تحقیق ماللهند ، الاثار الباقیة ، قانون مسعودی و غیره.

بیرونی در سال 362 متولد شده و در 442 درگذشته است. او زبانهای یونانی و سریانی، علاوه بر زبان فارسی و زبان عربی و زبان خوارزمی- كه زبان مادری او بوده- می دانسته است. زبان عربی را بهترین زبانها برای مسائل علمی می داند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 479
علاقه ی خاصی به این زبان نشان می دهد. می گوید اگر مرا به عربی ناسزا گویند بیشتر دوست دارم از اینكه به برخی زبانهای دیگر مرا بستایند.

استادان او معلوم نیست جز یك نفر به نام ابونصر بن علی بن عراقی كه ظاهراً همان ابونصر عراقی است كه در دربار خوارزمشاه بوده است و معلوم نیست كه ابوریحان شاگردانی داشته یا نداشته است.

ابوریحان از كسانی است كه عمر نسبتاً طویل (قریب هشتاد سال) یافته و تمام وقتش وقف علم بوده است؛ جز به علم به كار دیگر (وزارت و غیره) نپرداخته است.

او در سال فقط دو روز تعطیل داشته است.

ابوریحان و ابن سینا در حدود سال 400 در خوارزم با یكدیگر ملاقات داشته اند. ابوریحان چند سالی از بوعلی بزرگسال تر بوده و در حدود هیجده سؤال در مسائل فلسفی و غیره- كه برخی از آنها اعتراض به ارسطوست- از بوعلی كرده است. بوعلی به آنها پاسخ گفته و تدریجاً كار اندكی به خشونت كشیده است [5]، ولی اهل تحقیق مدعی هستند كه این سؤالات بعد از رفتن بوعلی از خوارزم بوده است.

ابوریحان در كتاب الاثارالباقیة آنجا كه اشاره به برخی سؤالات خود از بوعلی می كند، از او به عنوان «الفتی الفاضل» (جوان فاضل) یاد می نماید.

ابوریحان به مبانی اسلامی سخت معتقد و پابند بوده است. در نوشته های خود عموماً مانند یك مؤمن واقعی از دین مقدس اسلام یاد می كند و به تناسب، آیات كریمه ی قرآن را می آورد. او مخصوصاً احساسات ضد شعوبیگری داشت و در برخی نوشته های خود سخت از شعوبیگری اظهار تنفر می نماید [6]. ابوریحان به احتمال زیاد شیعه بوده است.

3. ابوعلی حسین بن عبد اللّه ابن سینا، اعجوبه ی دهر و نادره ی روزگار. شناختنش یك عمر و شناساندنش كتابی بسیار قطور می خواهد. خودش گزارش زندگی خود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 480
را تا حدود سی و پنج سالگی كه به گرگان آمده، به تقاضای یكی از شاگردان املاء كرده است و شاگرد معروفش ابوعبید جوزجانی، بعد آن را تكمیل و تا آخرین روز زندگی اش گزارش كرده است. از این گزارشها می توان تا حدی زندگی عادی و علمی و سیاسی او را به دست آورد. زندگی ناآرام و پرماجرایی داشته و عمری نسبتاً كوتاه. با این عمر كوتاه و این زندگی پرماجرا، اینهمه معلومات و خلق اینهمه آثار حقیقتاً حیرت انگیز است.

عجیب این است كه با اینكه ابن ابی اصیبعه و ابن القفطی هر دو متن این دو گزارش را بدون اختلاف ضبط كرده اند، جمله ی آخر را كه مدت عمر شیخ است به اختلاف ضبط كرده اند. بنا بر نقل ابن ابی اصیبعه عمر شیخ 54 سال و بنا بر نقل ابن القفطی 58 سال بوده است. بعضی دیگر ( نامه ی دانشوران ) از روی بعض قرائن احتمال می دهند كه عمر شیخ 63 سال بوده است.

نكته ای كه لازم است گوشزد شود این است كه شخصیت بوعلی همه ی حكمای اسلامی پیش از او را تحت الشعاع قرار داد. بعد از بوعلی، چه در طب و چه در فلسفه، كتابهای او محور بحث و تدقیق و تحشیه و شرح بود.

نكته ی دیگر اینكه قبل از بوعلی، بغداد مركز طب و فلسفه بود. بوعلی به بغداد نرفت- پدرش بلخی و مادرش بخارایی است، نیمه ی اول عمرش در آن حدود گذشته است- به عللی به سوی خراسان و گرگان رهسپار شد و در چند شهر توقفهای كوتاهی كرد. عاقبت در اصفهان و همدان- و بیشتر در همدان- رحل اقامت افكند.

صیت شهرتش طالبان علم و حكمت را از هر سو به سوی او می كشید. شاگردان زیادی تربیت كرد. شخصیت بوعلی در زمان حیاتش و شهرت كتابهایش بعد از خودش- كه محور بحث میان اهل فضل بود و متخصصان آن كتب بیشتر در ایران یافت می شدند- سبب شد كه مركز ثقل فلسفه و طب از بغداد به ایران منتقل گشت.

4. ابوالفرج بن الطیب. این مرد عراقی (و علی الظاهر بغدادی) است. هم طبیب بوده و هم فیلسوف، ولی جنبه ی طبابتش می چربد. بوعلی كه معاصر اوست طبابتش را می ستاید، برخلاف فلسفه و حكمت كه از این جهت او را به چیزی نمی گیرد [7]. به طور كلی بوعلی احدی از معاصرین را در فلسفه در نظر ندارد. در ترجمه ی تتمه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 481
صوان الحكمه [8] می نویسد بوعلی درباره ی كتابهای فلسفی ابوالفرج گفته: «سزاوار این است تصانیف او را بر فروشنده رد كنند و ثمنش نیز بر وی بگذارند» . و هم او می نویسد: «وقتی كه كار میان بوعلی و ابوریحان به خشونت كشید و ابوریحان سخنان تندی در نامه ی خود به كار برد و خبر به ابوالفرج رسید، گفت: هركس با دیگران چنان كند، با او نیز چنین كنند» .

ابن القفطی پس از اشاره به سخن بوعلی درباره ی ابوالفرج، می گوید: «اما من و هر منصفی نمی گوییم جز این كه ابوالفرج علوم گذشته را احیا كرد و مخفیات آنها را آشكار نمود» .

ابوالفرج، مسیحی و شاگرد ابوالخیر بوده است. گروهی از محضر درسش استفاده كرده اند. ابن القفطی می گوید تا بعد از سال 420 زنده بوده و گفته شده كه در سال 435 درگذشته است.

5. ابوالفرج بن هندو. در طب و حكمت شاگرد ابوالخیر بوده و از بزرگترین و فاضلترین شاگردان او به شمار رفته است. ضمناً مردی ادیب و شاعر و سخنور بوده است.

6. ابوعلی حسن بن الحسن (یا الحسین) بن الهیثم بصری. هم فیلسوف است و هم طبیب و هم فیزیك دان و ریاضی دان. در فیزیك و ریاضیات شهرت جهانی دارد و از عوامل مؤثر در پیشرفت ریاضیات جهانی به شمار می رود. در سال 354 متولد شده و در حدود سال 430 درگذشته است [9]. در تتمه ی صوان الحكمه می نویسد كه طرحی برای استفاده از آب نیل هنگام كاهش آب تهیه كرد و با خود به قاهره برد ولی مورد توجه الحاكم باللّه واقع نشد، بلكه مغضوب وی گشت و از آنجا به دمشق فرار كرد. و هم می نویسد فوق العاده متعبد و متشرع بود و به شریعت احترام می گذاشت. حالت توجه او را در حین مرگ نیز یادآور می شود. گویند قسمتی از ایام او در مغرب گذشته است [10]. مرحوم سیدحسن تقی زاده در تاریخ علوم در اسلام می گوید:

«وی مؤلفات زیادی دارد. گویی همه ی عمر به تألیف اشتغال داشته است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 482
ابن الهیثم به قول سارتون بزرگترین عالم مسلمین در حكمت طبیعی (فیزیك) و یكی از بزرگترین ارباب این فن در كل تاریخ بوده است.

كتاب معروف او در علم مناظر تأثیر عظیمی در ترقی علم در مشرق و مغرب نموده و روجر بیكن فیلسوف بزرگ و كپلر مؤسس قوانین جدید علم نجوم هر دو از تأثیر كتاب او بهره مند شده اند. . . ابن الهیثم تحقیقات دقیق و بسیار عالی در باب نور و قوانین آن كرده و ظاهراً اول كسی است كه اتاق تاریك (امتحانات نوری) را استعمال كرده است. . . این دانشمند معادلات چهار درجه ای را حل كرده و سعی كرده عمق كره ی هوا را تعیین كند. . . » [11] همزمان با این طبقه، ریاضیون درجه ی اول ظهور كرده اند از قبیل ابوالوفاء بوزجانی نیشابوری، عبد الرحمن صوفی رازی، ابوسهل كوهستانی طبرستانی و غیرهم كه در فصل جداگانه ای باید بحث شود.
[1] . نامه ی دانشوران ، ج /1ص 83.
[2] . بیست مقاله ی قزوینی، ج /2ص 145.
[3] . سه حكیم مسلمان ، ص 27.
[4] . فلاسفه ی ایرانی ، ص 182. در حال حاضر این جلد از معجم الادباء نزد من حاضر نیست كه مراجعه كنم.
[5] . این بنده قسمتهای فلسفی این پرسشها را بعلاوه ی برخی پرسشهای دیگر كه احتمالاً آنها هم از ابوریحان است مورد بررسی قرار داده و در نشریه ای به نام بررسیهایی درباره ی ابوریحان بیرونی از طرف دانشكده ی الهیات و معارف اسلامی چاپ شده است.
[6] . برای به دست آوردن اطلاعی ولو اجمالی از كارهای ابوریحان رجوع شود به كتاب بررسیهایی درباره ی ابوریحان بیرونی نشریه ی دانشكده ی الهیات، خصوصاً مقاله ی آقای مجتبی مینوی و به كتاب نظر متفكران اسلامی درباره ی طبیعت تألیف دكتر سیدحسین نصر.
[7] . عیون الانباء ، ج /2ص 235.
[8] . ص 24.
[9] . تاریخ علوم در تمدن اسلامی ، ص 293.
[10] . همان.
[11] . كتاب تاریخ علوم در اسلام مرحوم تقی زاده متأسفانه ناتمام است و ظاهراً مستقلاً چاپ نشده است؛ در نشریه ی «مقالات و بررسیها» از شماره ی دوم تا هشتم چاپ شده است. قسمتهای فوق از دفتر هفتم و هشتم آن نشریه، صفحه ی 164 نقل شد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است