در
کتابخانه
بازدید : 447916تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Collapse فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. ابوسلیمان، محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی، معروف به ابوسلیمان منطقی.

شاگرد یحیی بن عدی منطقی بوده است و بنا بر نقل ابن القفطی در تاریخ الحكماء نزد ابوبشر متی نیز تحصیل كرده است. علی الظاهر آغاز تحصیلش در نزد ابوبشر بوده و بعد در نزد یحیی بن عدی ادامه داده است.

ابوسلیمان شاگردی دارد به نام ابوحیان توحیدی كه از فضلا و ادبا و نویسندگان بنام جهان اسلام است و كتابهای نفیسی دارد به نامهای: المقابسات ، الامتاع و المؤانسة ، الصدیق و الصداقة . ابوحیان در كتابهای خود فراوان از استادش یاد كرده و افاضات او را بازگو كرده است.

ابن الندیم و ابن القفطی و ابن ابی اصیبعه همه از ابوسلیمان یاد كرده اند ولی به طور مختصر، و البته ابن القفطی مفصلتر بحث كرده است. جامعترین بحث درباره ی ابوسلیمان همان است كه مرحوم محمد قزوینی در جلد دوم بیست مقاله (صفحات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 476
128- 166) انجام داده است.

خانه ی ابوسلیمان میعادگاه حكما و فضلای عصر بوده و خود رئیس قوم به شمار می آمده است. در محفل ابوسلیمان- كه در حقیقت یك انجمن فلسفی بوده است- همواره مسائل علمی و فلسفی مطرح می شده و حكما از یكدیگر استفاده می كرده اند و به تعبیر ابوحیان «مقابسه» می نموده اند. ابوحیان آنها را در 106 مجلس جمع كرده و نام آنها را «مقابسات» گذاشته است.

تاریخ ولادت و وفات ابوسلیمان دقیقاً معلوم نیست. قدر مسلّم این است كه در نیمه ی دوم قرن چهارم شخصیت ممتازی داشته است. مرحوم قزوینی حدس می زند كه ولادت ابوسلیمان در حدود سال 307 و وفاتش در حدود سال 380 باشد و احتمالاً تا حدود 390 زنده بوده است.

حكما و فضلایی كه در محفل ابوسلیمان شركت می كرده اند، غالباً شاگرد یحیی بن عدی و هم شاگردان خود ابوسلیمان بوده اند از قبیل: ابومحمد عروضی، ابوبكر قومسی، عیسی بن زرعة.

2. ابوالحسن عامری نیشابوری. از این شخص نیز اطلاع زیادی در دست نیست.

ابن الندیم و ابن القفطی و ابن ابی اصیبعه از او ذكری به میان نیاورده اند. یاقوت در معجم الادباء از او یاد كرده است.

در سه حكیم مسلمان می نویسد: عامری دو كتاب دارد؛ یكی در اخلاق به نام السعادة و الاسعاد و دیگری در فلسفه به نام الامد الی الابد . كتابی هم در دفاع از اسلام و تفوق آن بر سایر ادیان نوشته است به نام الاعلام بمناقب الاسلام. .

و هم می نویسد كه همچنانكه به فلسفه ی یونانی علاقه مند بود، به فلسفه ی سیاسی ساسانیان نیز علاقه مند بود و خود شاگرد ابوزید بلخی بود.

بعضی مدعی شده اند كه میان عامری و ابن سینا نامه ها مبادله شده ولی محتمل به نظر نمی رسد، زیرا ابن سینا در وقت وفات عامری یازده ساله بوده است.

گفته اند عامری شاگرد ابوزید بلخی بوده است، ولی بعید است كه عامری شاگرد بلاواسطه ی بلخی باشد زیرا بلخی در سال 322 درگذشته است و عامری در سال 381 و علیهذا میان وفات استاد و شاگرد 59 سال فاصله است.

3. ابوالخیر، حسن بن سوارمعروف به ابن الخمار. هم حكیم است و هم طبیب و هم مترجم از سریانی به عربی، ولی بیشتر طبیب است تا فیلسوف یا مترجم. شاگرد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 477
یحیی بن عدی منطقی سابق الذكر بوده و شاگردان زیادی تربیت كرده است. ابتدا مذهب نصرانی داشت و در آخر عمر (مطابق نقل نامه ی دانشوران ) مسلمان شد.

ابن الندیم كه معاصر وی بوده و به تبع او ابن القفطی، او را فوق العاده باهوش و فطن خوانده است. نامه ی دانشوران مدعی است كه عمر طولانی كرده ولی تاریخ وفات او را نمی نویسد. مرحوم محمد قزوینی در بیست مقاله ، مقاله ی مربوط به تتمه ی صوان الحكمه (جلد 2، صفحه ی 141) مدعی است كه وفات ابوالخیر در سال 408 بوده است.

گویند بوعلی كه معمولاً معاصران خود را به چیزی نمی گرفت، از ابوالخیر به نیكی یاد كرده و گفته: «ابوالخیر را در ردیف دیگران نباید شمرد. خداوند ملاقات او را روزی كند» [1] 4. ابوعبد اللّه ناتلی. این مرد همان است كه ابن سینا در آغاز تحصیل، قسمتی از منطق و قسمتی از ریاضیات را نزد او آموخت. شخصیت ممتازی ندارد؛ همه ی شهرتش را از ناحیه ی شاگرد نامدارش كسب كرده است.

ناتلی طبیب هم بوده است. ابن ابی اصیبعه در ضمن احوال ابوالفرج بن الطیب، او را در ردیف طبیبان معاصر ابوالفرج شمرده است. بعضی مدعی شده اند كه ناتلی شاگرد ابوالفرج بن الطیب بوده است و به گفته ی ابن ابی اصیبعه استناد كرده اند [2]ولی اشتباه است. ابن ابی اصیبعه ناتلی را در ردیف معاصران ابوالفرج آورده است نه شاگردان او. ابن ابی اصیبعه ابوالفرج را از معاصران بوعلی كه شاگرد ناتلی بوده است می شمارد تا چه رسد به ناتلی.
[1] . نامه ی دانشوران ، ج /1ص 84.
[2] . تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ، ص 204.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است