از این طبقه افراد زیادی نمی شناسیم. آنچه از نقلها بر می آید این است كه فارابی
و ابوبشر متی و ابن كرنیب شاگردها داشته اند، ولی اطلاع درستی از آنها نداریم. از
شخصیتهای این طبقه:
1. یحیی بن عدی منطقی نصرانی است. این مرد با ابن الندیم معاصر بوده است و
ابن الندیم نسبت به پركاری او اعجاب دارد. ابن الندیم و ابن القفطی و ابن ابی اصیبعه
بالاتفاق نوشته اند كه وی شاگرد ابونصر فارابی و ابوبشر متی بوده است. همه
(مخصوصاً ابن القفطی) كتابهای زیادی از او نقل كرده اند كه بیشتر منطقی است، ولی
احیاناً مسائلی از مسائل فلسفه ی اولی - كه در دوره ی قبل از فارابی خصوصاً در
مسیحیان كمتر دیده می شود- طرح كرده است. ابن الندیم و به تبع او ابن القفطی و ابن
ابی اصیبعه نوشته اند كه ریاست منطقیین در زمان او به او منتهی شده بود. وی در
سال 363 و یا 364 درگذشته است و گفته اند 81 سال عمر كرده است.
2. غیر از یحیی بن عدی، در طبقه ی چهارم جمعیت اخوان الصفا و خلان الوفا را
باید نام برد. گروهی هستند گمنام و خود خواسته اند گمنام باشند، اما نشان داده اند
كه گروهی هستند هم فیلسوف و هم متدین و متعهد. به منظور اصلاح جامعه بر
اساس ایده ای كه داشته اند (به كار بردن فلسفه و دین توأماً) دست به كار شده،
انجمنی تشكیل داده (حزب مانند) ، اعضا می پذیرفته و شروط و آدابی داشته اند و
مجموع 52 رساله كه در حقیقت بیان كننده ی جهان بینی و ایدئولوژی آنهاست- و از
یك نظر یك دائرة المعارف برای عصر آنها محسوب می شود و اثری است جاودانی
و از شاهكارهای جهان اسلام- آفریده اند. اخوان الصفا هم از اسلاف خود
(مخصوصاً فارابی) متأثر بوده اند و هم در اخلاف خود اثر گذاشته اند. هر دو قسمت
نیازمند به بحث طولانی است و از حدود بحث ما خارج است.
آنچه از نام آنها بر ما آشكار است همانهاست كه ابوحیان توحیدی- كه تقریباً
معاصر آنها بوده- فاش كرده است: ابوسلیمان محمد بن معشر بستی، ابوالحسن علی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 475
بن هارون زنجانی، ابواحمد مهرجانی عوفی، زید بن رفاعة. بعضی دیگر نام افراد
دیگری از قبیل ابن مسكویه ی رازی متوفّی در 421، عیسی بن زرعة متوفّی در 398
(مترجم و فیلسوف) و ابوالوفاء بوزجانی (نابغه ی ریاضی دان معروف متوفّی در 387)
و بعضی دیگر را می برند ولی بعضی از اینها به اوایل قرن پنجم تعلق دارند، در
صورتی كه در نیمه ی دوم قرن چهارم كار اخوان الصفا تا حدودی شناخته بوده است.
ابوحیان توحیدی در سال 373 مرام و عقیده و مسلك و روش اخوان را برای وزیر
صمصام الدولة بن عضدالدوله بازگو كرده است و گفته من این رسائل را به استادم
ابوسلیمان منطقی سجستانی عرضه كردم و او درباره ی آنها اظهار نظر كرد. علیهذا
می بایست این رسائل در حدود نیمه ی قرن چهارم تألیف شده باشد و به همین جهت با
اینكه تاریخچه ی اخوان در دست نیست باید آنها را از طبقه ی چهارم یعنی هم طبقه با
شاگردان فارابی به شمار آوریم.
اخوان الصفا كه میان عقل و دین، فلسفه وشریعت، جمع كرده اند و آندو را مكمل
یكدیگر می دانند، در روش فلسفی خود تمایل فیثاغورسی دارند، بر اعداد زیاد
تكیه می كنند و در جنبه ی اسلامی، تمایل شدید شیعی و علوی دارند.