در
کتابخانه
بازدید : 447910تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Collapse گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Expand فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علم كلام نیز یك علم صددرصد اسلامی است. كلام مربوط است به تحقیق در اصول عقاید اسلامی و دفاع از آنها، اعم از آنكه امر مورد اعتقاد از عقلیات محض باشد مانند مسائل مربوط به توحید و صفات خداوند و یا از نقلیاتی باشد كه اعتقاد و عدم اعتقاد به آن در سرنوشت انسان مؤثر باشد مانند مسأله ی امامت از نظر شیعه، و به همین جهت كلام منشعب می شود به كلام عقلی و كلام نقلی.

پیدایش علم كلام در دینی مانند اسلام كه مسائل زیادی درباره ی مبدأ و معاد و انسان و جهان طرح كرده است، و در اجتماعی مانند اجتماع اسلامی قرون اولیه ی اسلامی كه یك نشاط علمی نیرومند بر آن حكومت می كرد طبیعی و ضروری است.

قرآن كریم رسماً بر برخی از مسائل اعتقادی از قبیل توحید و معاد و نبوت استدلال می كند و برهان اقامه می نماید و از مخالفان، حجت و برهان مطالبه می كند:

«قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ» [1].

قطعاً و مسلماً اول كسی كه در مسائل عقلی اسلامی به تجزیه و تحلیل پرداخت و مسائلی مانند قِدم و حدوث و متناهی و غیرمتناهی و جبر و اختیار و بساطت و تركیب و امثال آنها را مطرح ساخت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام است، و به همین دلیل همواره شیعه در علوم عقلی بر غیرشیعه تقدم داشته است.

ما بحث خود را درباره ی خدمات ایرانیان به اسلام در زمینه های كلامی، از ایرانیان شیعه آغاز می كنیم:

1. اولین متكلم شیعه كه كتاب در مسائل كلامی تألیف كرده است علی بن اسماعیل بن میثم تماراست. خود میثم به عنوان خطیب و سخنور شیعه و از صاحبان سرّ امیرالمؤمنین علی علیه السلام محسوب می شده است. میثم اهل هجر است و بحرینی است و یك فرد ایرانی به شمار می رود. نواده اش علی بن اسماعیل بن میثم، معاصر ضرار بن عمرو و ابوالهذیل علاف و عمرو بن عبید از متكلمان معروف قرن دوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 454
هجری است و با آنها مباحثاتی در مسائل اعتقادی داشته است.

2. هشام بن سالم جوزجانی. این مرد از مشاهیر و معاریف اصحاب امام صادق علیه السلام است. در میان اصحاب امام صادق علیه السلام گروهی هستند كه امام صادق آنها را به عنوان «متكلم» خوانده است و در كتاب الحجة كافی مسطور است [2]از قبیل حمران بن اعین، مؤمن الطاق، قیس بن الماصر وهشام بن الحكم و غیرهم.

قیس بن ماصر همان كسی است كه گویند كلام را از علی بن الحسین علیه السلام آموخت [3] 3. فضل بن ابوسهل بن نوبخت. از آل نوبخت است. آل نوبخت همان طور كه ابن الندیم گفته است به تشیع معروفند و فضلای زیادی در طول سه قرن از آنها برخاسته است كه اكنون مجال توضیح آن نیست. نوبخت خودش منجم و در دربار منصور بود. روزی پسرش ابوسهل را به دربار منصور برد كه به جانشینی خود معرفی كند. منصور نامش را پرسید. گفت: «خورشید ماه طیماذاه ما بازارد باد خسرو نه شاه» . منصور گفت: همه ی اینها اسم توست؟ گفت: آری. منصور تبسم كرد و گفت:

پدرت چه كرده؟ ! ! اسمت را مختصر كن، یا همان كلمه ی «طیماذ» را از جزء اسمت انتخاب كن و یا من برایت كلمه ی «ابوسهل» را به عنوان كنیه انتخاب می كنم. ابوسهل به همین كنیه راضی شد [4]. بسیاری از نوبختیان كنیه شان ابوسهل است.

بسیاری از متكلمین شیعه از خاندان نوبخت اند از قبیل: فضل بن ابی سهل بن نوبخت كه در زمان هارون در رأس كتابخانه ی معروف بیت الحكمه بود و از مترجمین فارسی به عربی در عصر هارونی و مأمونی به شمار می رود، و همچنین اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت و پسرش اسماعیل بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت و پسر دیگرش علی بن اسحاق و نواده اش ابوسهل اسماعیل بن علی بن اسحاق كه او را شیخ المتكلمین در شیعه لقب داده اند و دیگر حسن بن موسی نوبختی خواهرزاده ی ابوسهل اسماعیل بن علی و عده ای دیگر از این خاندان ایرانی [5] 4. فضل بن شاذان نیشابوری. در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم [می زیسته ] ،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 455
كه قبلاً ذكر خیرش گذشت. فضل بن شاذان از اصحاب حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی علیهم السلام بوده است و كتب زیادی در كلام نوشته است.

5. محمد بن عبد اللّه بن مملك جرجانی اصفهانی، معاصر ابوعلی جبائی در قرن سوم [6] 6. ابوجعفر، ابن قبه ی رازی در قرن سوم هجری. میان او و ابوالقاسم كعبی بلخی مباحثات و مناظرات كتبی در مسائل امامت بوده است.

7. ابوالحسن سوسنگردی معاصر ابن قبه ی رازی. گویند از غلامان ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی بوده و پنجاه سفر پیاده به حج رفته است.

8. ابوعلی ابن مسكویه رازی اصفهانی كه از اعاظم متكلمین و حكما و اطبای اسلامی است. كتابهای الفوزالاكبر و الفوزالاصغر او چاپ شده و در دست است. كتاب طهارة الاعراق وی در علم اخلاق از مهمترین كتب اخلاقی اسلامی است. معاصر ابوعلی ابن سینا حكیم و طبیب معروف اسلامی است. در سال 431 درگذشته است.

متكلمین شیعه اعم از ایرانی و غیرایرانی بسیارند. متكلمین شیعه ی ایرانی نیز فراوانند. ما به عنوان نمونه، افراد بالا را از قرن دوم تا قرن چهارم یاد كردیم. در قرون متأخر، اركان علم كلام اسلامی را متكلمین شیعه تشكیل می داده اند.

پس از ظهور خواجه نصیرالدین طوسی حكیم و متكلم و ریاضی دان و سیاستمدار معروف جهان اسلام و نگارش یافتن كتاب تجرید ، كلام شیعه اهمیت بیشتری یافت به طوری كه از آن پس كتاب تجرید بیش از هر كتاب دیگر محور بحثهای كلامی در شیعه و سنی قرار گرفت.

اما متكلمین عامه: بسیاری از متكلمان، اهل تسنن و شاید بیشترشان ایرانی اند؛ قدیمی ترین متكلم آنها حسن بصری و سپس شاگردش واصل بن عطاء غزال است كه هر دو از موالی می باشند. حسن بصری در نیمه ی دوم قرن اول و نیمه ی اول قرن دوم می زیسته است. وفاتش در سال 110 واقع شده است [7]و واصل كه شاگرد اوست و از او انشعاب كرد و مستقل شد و راه جداگانه ای گرفت و از آنجا مكتب معتزله پایه گذاری شد، در سال 181 درگذشته است [8]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 456
3. ابوالهذیل علاف . این مرد نیز از موالی است. او را پایه گذار كلام عقلی می شمارند. فوق العاده زبردست بوده و با كتب فلسفی آشنایی داشته است.

نویسنده ای مجوسی به نام میلاس داشت. این نویسنده روزی عده ای از مجوسیان را با ابوالهذیل در یك مجلس جمع كرد و درباره ی توحید و ثنویت بحث كردند.

ابوالهذیل آنها را محكوم كرد و میلاس مسلمان شد. شبلی نعمان [9]و دیگران نوشته اند كه چندین هزار نفر ایرانی مجوسی به دست ابوالهذیل مسلمان شدند. از مناظره با ابوالهذیل همه اجتناب می كردند، زیرا فوق العاده قوی بود. مناظره ی معروفی دارد با صالح بن عبد القدوس، شكاك و زندیق (به اصطلاح آن عصر) معروف، كه ابن الندیم آن را نقل كرده است [10]. ابوالهذیل از تنها كسی كه بیم داشت و از مناظره با او متوحش بود هشام بن الحكم، متكلم معروف شیعی عرب از اصحاب امام صادق علیه السلام بود [11] 4. ابراهیم بن سیار معروف به نظام متوفّی در 221. این مرد مطابق آنچه ابن خلكان در جلد سوم كتاب خود ذیل احوال محمد بن عبد الكریم شهرستانی گفته است بلخی بوده است. نظریات نظام در كلام و احیاناً در فلسفه معروف است. نظام شاگرد هشام بن الحكم بوده است.

5. عمرو بن عبید بن باب. پدرش از اسیران كابل است و در پلیس بصره خدمت می كرده است. عمرو بن عبید در سال 80 متولد شده و پیش از سال 150 درگذشته است.

عمرو بن عبید تمایل خارجیگری دارد و به مناعت معروف است. با منصور عباسی قبل از دوره ی خلافت دوست بود. در ایام خلافت منصور، روزی بر او وارد شد و منصور او را گرامی داشت و از او تقاضای موعظه و اندرز كرد. از جمله سخنانی كه عمرو به منصور گفت این بود: «ملك و سلطنت كه اكنون به دست تو افتاده، اگر برای كسی پایدار می ماند به تو نمی رسید. از آن شب بترس كه آبستن روزی است كه دیگر شبی بعد از آن روز (قیامت) نیست» . وقتی كه عمرو خواست برود، منصور دستور داد ده هزار درهم به او بدهند. نپذیرفت. منصور قسم خورد كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 457
باید بپذیری. عمرو سوگند یاد كرد كه نخواهم پذیرفت. مهدی پسر و ولیعهد منصور حاضر در مجلس بود و از این جریان ناراحت شد و گفت: یعنی چه؟ تو در مقابل سوگند خلیفه سوگند یاد می كنی؟ ! عمرو از منصور پرسید: این جوان كیست؟ گفت:

پسرم و ولیعهدم مهدی است. گفت: به خدا قسم كه لباس نیكان بر او پوشیده ای و نامی روی او گذاشته ای (مهدی) كه شایسته ی آن نام نیست و منصبی برای او آماده كرده ای كه بهره برداری از آن مساوی است با غفلت از آن. آنگاه عمرو رو كرد به مهدی و گفت: بلی برادرزاده جان، مانعی ندارد كه پدرت قسم بخورد و عمویت موجبات شكستن قسمش را فراهم آورد. اگر بنا بشود من كفاره ی قسم بدهم یا پدرت، پدرت تواناتر است بر این كار. منصور گفت: هر حاجتی داری بگو. گفت: فقط یك حاجت دارم و آن این كه دیگر پی من نفرستی. منصور گفت: بنابراین مرا تا آخر عمر ملاقات نخواهی كرد. گفت: حاجت من هم همین است. این را گفت و با قدمهای محكم توأم با وقار راه افتاد. منصور خیره خیره از پشت سر نگاه می كرد و در حالی كه در خود نسبت به عمرو احساس حقارت می كرد، سه مصراع معروف را سرود:

كلكم یمشی روید.

كلكم یطلب صید.

غیر عمرو بن عبید [12].

این عمرو بن عبید همان كسی است كه هشام بن الحكم به طور ناشناس وارد مجلس درسش شد و از او در باب امامت سؤالاتی كرد و او را سخت مجاب ساخت.

عمرو بن عبید از قوت بیان پرسش كننده ی ناشناس حدس زد كه او هشام بن الحكم است. بعد از شناسایی نهایت احترام را نسبت به او به عمل آورد [13] اینها كه برشمردیم طبقه ی اول و دوم متكلمین ایرانی اهل تسنن می باشند. در طبقات و قرون بعد متكلمین سنی مذهب زیادی از ایران برخاسته اند و ما به طور اختصار نام عده ای را به ترتیب قرون می بریم، از قبیل:

ابوالحسین احمد بن یحیی بن اسحاق راوندی كاشانی و ابن المنجم ندیم الموفق و المكتفی باللّه كه خود از نواده های یزدجرد ساسانی بوده است و ابوالقاسم كعبی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 458
بلخی و ابوعلی جبائی خوزستانی و پسرش ابوهاشم جبائی در قرن سوم، ابومنصور ماتریدی سمرقندی و ابن فورك اصفهانی نیشابوری و ابواسحاق اسفراینی در قرن چهارم، ابواسحاق شیرازی و امام الحرمین جوینی و امام محمد غزالی در قرن پنجم، فخرالدین رازی و ابوالفضل بن العراقی و محمد شهرستانی در قرن ششم و غیر اینها.
[1] . بقره/111.
[2] . كافی ، چاپ آخوندی، ج /1ص 171.
[3] . تأسیس الشیعة ، ص 358.
[4] . همان، ص 363و364.
[5] . همان، ص 362- 375 و كتاب خاندان نوبختی تألیف مرحوم عباس اقبال آشتیانی.
[6] . الفهرست ، ص 266 و تأسیس الشیعه ، ص 376.
[7] . ریحانة الادب ، ج /1ص 269.
[8] . ابن خلكان در الفهرست ، ج /5ص 60 می گوید وی در سال 131 درگذشته، و ظاهراً این صحیح است.
[9] . تاریخ علم كلام ، ترجمه ی فخر داعی، ص 29.
[10] . الفهرست ، ص 252.
[11] . تاریخ علم كلام ، شبلی نعمان، ص 31.
[12] . تاریخ ابن خلكان ، ج /3ص 131و132.
[13] . كافی ، چاپ آخوندی، ج /1ص 170.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است