در
کتابخانه
بازدید : 447854تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Collapse گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Expand فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی انتشار اسلام در جهان و كیفیت و علل آن، خود مسأله ای مهم و قابل توجه است. بدیهی است كه فطری و منطقی بودن این دین و هماهنگی آن با نوامیس زندگی عامل اساسی انتشار آن است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 366
مبلغان مسیحی جنگهای صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه ی اسلام را زور و جبر معرفی می كنند. اگر در جوهر یك دعوت دینی قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است كه زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات به وجود آورد. آری در صدر اسلام جنگهایی صورت گرفت و اسلام به حكم اینكه دینی است اجتماعی و تنها مسؤولیت سعادت فردی بشر را برعهده نگرفته است بلكه مسؤولیت سعادت جمعی بشر را نیز تعهد كرده است، بعلاوه تفكیك سعادت فردی از سعادت جمعی و اصل «كار قیصر را به قیصر و كار خدا را به خدا وابگذار» را نادرست می داند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملی كرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقه ای جنگیدند؟ آن جنگها قدرت را از چه طبقه ای گرفت و چه طبقه ای را آزاد كرد؟ .

گذشته از همه ی اینها، مجاهدین اسلام به چه مناطقی رفتند؟ و چه مناطق مسلمان نشین امروز هست كه جنگ و جهادی در آنجا صورت نگرفته، و اكثر سرزمینهای اسلامی و همچنین سرزمینهایی كه مسلمین به صورت اقلیت در آنجا زندگی می كنند، پای سربازان اسلامی به آنجا نرسیده است.

نشر و توسعه ی اسلام به طور طبیعی و عادی صورت گرفته است. در بخش اول كتاب درباره ی خود ایران شرح دادیم كه چگونه ایرانیان تدریجاً (خصوصاً در دوره ی افول سیادت سیاسی اعراب) اسلام را پذیرفتند و زردشتیگری در قرونی از اسلام شكست قطعی خورد كه ایران استقلال سیاسی خویش را بازیافته بود و هیچ نیرویی نمی توانست ایران را مجبور به ترك دین خود كند.

مسأله ی مهم در نشر دعوت اسلامی كه اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایی كه انتشار وسیع یا سریع داشته اند ممتاز می كند، این است كه عوامل تبلیغ اسلام توده ی مردم بوده اند نه یك دستگاه طویل و عریض تبلیغاتی. توده های مردم صرفاً تحت تأثیر انگیزه های وجدانی بدون آنكه بخواهند وظیفه ای را كه از طرف یك سازمان روحانی یا غیر روحانی به آنها محول شده انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداخته اند، و این جهت است كه ارزش فوق العاده ای به انتشار اسلام می دهد.

در این جهت اسلام بی رقیب است.

ما نمی توانیم در اینجا یك یك سرزمینهای اسلامی را مطرح كنیم و كیفیت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 367
عوامل نشر اسلام را بررسی نماییم. این كار اولاً از هدف این كتاب بیرون است، ثانیاً وقت و فرصت و تتبع بیشتری می خواهد. ما در اینجا نقش ایرانیان را كه نقش عمده است، در نشر و تبلیغ اسلام بررسی می كنیم و همین می تواند نمونه ی خوبی از كیفیت نشر اسلام در جهان باشد.

امروز طبق آمار و بررسیهای مستند اخیر، جمعیت مسلمین در حدود نهصد میلیون تخمین زده می شود و جمعیت ایران در حدود سی وپنج میلیون است [1]. همین مردمی كه خودشان در حال حاضر كمتر از چهل میلیون نفرند، در اسلامِ نیمی از مسلمانان جهان سهم مهمی دارند؛ یعنی لااقل یكی از مبادی و مقدمات اسلام آنها دعوتها و تبلیغاتی است كه از ایران برخاسته است.

نزدیك یك سوم مسلمانان جهان در اندونزی و پاكستان و هندوستان زندگی می كنند. چگونه شد كه مردم این سرزمینها مسلمان شدند؟ آیا ایرانیان در اسلام این مناطق سهمی داشته اند؟ از اندونزی آغاز می كنیم:

در كتاب رستاخیز اندونزی ، فصل مربوط به «دین در اندونزی» می نویسد:

«طلوع و نفوذ مذهب اسلام نیز به همان طریقی كه برای سایر مذاهب (هندو، بودایی) بیان شد صورت گرفت. منتها این بار به وسیله ی دو تاجر عرب ایرانی نژاد به نام عبد اللّه عریف و برهان الدین، شاگرد وی، كه از بازرگانان مقیم كجرات (واقع در جنوب غربی هندوستان) بودند. بازرگانان مزبور كه به جنوب شرقی آسیا رفت وآمد می كردند، معارف و فرهنگ برجسته ی اسلامی را در منطقه ی عمل خود منتشر و توسعه دادند. » [2] ایضاً می نویسد:

«فعالیتهای علنی مسلمین در سوماترا كه دامنه ی فعالیت آن به جاوه و كالیمنتان كشیده شده بود منجر به اختلافات شدید بین مردم مسلمان و حكومت مذهبی بوداییها در قرون 13 و 14 میلادی شد [3]كه بالأخره منجر به سقوط امپراطوری «موچوپاهیت» گردید و اندونزی برای مدت یك قرن مركز تبلیغات اسلامی در جنوب شرقی آسیا شناخته شد، و این بیشتر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 368
به واسطه ی اصول اخلاقی و روحانی دین اسلام بود كه بر پایه ی محبت و امانت و عدالت و اخوت و برابری و مساوات و سایر ملكات فاضله استوار بود، و این خصایص موافق طبع و قبول مردم بومی و عادات نیاكان آنان بود. لذا مردم اندونزی پس از صدها سال پیروی از دین بودا، در اندك زمانی از دین جدید استقبال نمودند. . . با پیشرفت اسلام، مذاهب و فرهنگ برهمایی به مناطق كوهستانی و دهات دورافتاده ی مشرق جاوه عقب رانده شد. در این قبیل اماكن هم عقاید بودایی و شیوایی و معتقدات قدیمی اهالی بومی اندونزی بیش از پیش با هم ممزوج و تركیب گردید، ولی مذهب اسلام همچنان در پیشرفت بود و هر كجا عرضه می شد سایر مذاهب را تحت الشعاع خود قرار می داد. » [4] در همان كتاب می نویسد كه دكتر سوكارنو در نطق خود گفت:

«شرافت، صداقت، برابری، درستی؛ این است آنچه اسلام برای مردم اندونزی به ارمغان آورد. » [5] در كتاب اسلام، صراط مستقیم كه به قلم جمعی از دانشمندان كشورهای مختلف اسلامی تألیف یافته و مجموعاً به فارسی ترجمه شده است، مقاله ی «اسلام در اندونزی» به قلم «ب- ا- حسین جاجاونینگرات» استاد علوم اسلامی دانشكده ی ادبیات اندونزی چنین می نویسد:

«قدیمی ترین سند تاریخی موجود كه در آن ذكری از رواج اسلام در اندونزی شده است همانا خاطرات و شرح سفرهای ماركوپولو است كه بعد از سالها خدمت در دربار قوبلای قاآن در چین موقع مراجعت به ونیز به سال 692 هجری در ناحیه ی پارلاك، ساحل شمالی سوماترا توقف و مشاهده كرد كه مردم آن نواحی در اثر تبلیغ سوداگران ساراسین به اسلام گرویده اند. . .

ابن بطوطه متوفّای 779 هجری جهانگرد معروف مراكشی در سال 746 هجری موقع مسافرت به چین از سامودرا دیدن نمود و در آن هنگام سلطان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 369
ملك ظهیر، نوه ی ملك صالح پادشاه آن ناحیه بود. وی می گوید از استقرار دین اسلام در آن زمان تقریباً یك قرن می گذشت، و از تواضع و زهد و دینداری سلطان كه مانند مردم آنجا پیرو مذهب شافعی بود مطالبی در سفرنامه ی پرارج خود نوشته است. ملك ظهیر مجالس بحث و جدال درباره ی مطالب دینی و قرائت قرآن با حضور علما و متكلمین ترتیب داده بود و پیاده به نماز جمعه می رفت و گاه بیگاه با كفار نواحی داخلی می جنگید. » در مقاله ی نامبرده سپس درباره ی نه نفر كه به مقدسین نه گانه معروفند و اسلام را در اندونزی ترویج كردند سخن می راند. آنگاه می گوید یكی از آنها به نام «سه سیتی جنار» عقاید صوفیانه ای نظیر عقاید حلاج داشته و مورد انكار دیگران بوده است، و سپس اینچنین به سخن خود ادامه می دهد:

«اگرچه عقاید سه سیتی با عقاید حلاج ایرانی كاملاً شباهت دارد، ولی این امر دلیل نمی شود كه اسلام از طریق ایران به جاوه آمده باشد. اما به طور مسلّم می توان گفت اسلامی كه در جاوه رواج دارد از ایران به هند غربی و سپس به سوماترا آمده است. برای تأیید مطلب فوق مثال دیگری نیز می توان آورد، از این قرار كه روز دهم ماه محرم، شیعیان به خاطر روز شهادت حسین بن علی (علیهماالسلام) عزاداری می كنند و مجالس سوگواری ترتیب می دهند. در اندونزی نیز غذایی تهیه می كنند به نام «بوبودسورا» كه شاید از لغت عاشورای ایرانی كه همانا دهم ماه محرم می باشد گرفته اند. در جاوه نیز محرم را سورا نامند. نفوذ بارز شیعه را در ناحیه ی اتجه واقع در شمال سوماترا می توان مشاهده كرد و در آنجا محرم را ماه حسن حسین می گویند. . . از دلایل دیگری كه در اثبات نفوذ اسلام از راه ایران به اندونزی می توان ذكر كرد، این است كه در اندونزی هنگام آموختن طرز صحیح قرائت قرآن، برای نشان دادن حروف مصوّت الفبای عربی اصطلاحات فارسی به كار می برند نه عربی. نشانه های دیگری نیز از تأثیر فرهنگ ایرانی در ضمن مطالعات آثار اندونزی می توان یافت. » [6] آقای پروفسور اسماعیل یعقوب، رئیس دانشگاه سورابایای اندونزی كه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 370
كنگره ی هزاره ی شیخ طوسی در روزهای آخر اسفند 48 و اول فروردین 49 شركت كرده بود و اینجانب نیز افتخار شركت در آن كنگره را داشت، در سخنرانی خود تحت عنوان «نقش دانشمندان ایرانی در فرهنگ و معارف اسلامی و میراث علمی جهان» چنین اظهار داشت:

«نام فارس كه در حدیث شریف نبوی آمده و امروز ایران خوانده می شود، در میان ما مسلمانان اندونزی كاملاً مشهور است، زیرا ما به خوبی می دانیم كه دین اسلام به وسیله ی مبلغانی كه از خارج و از جمله ایران آمدند وارد جزایر اندونزی شد. مبلغین ایرانی به اندونزی آمدند و آیین اسلام را در سراسر این كشور نشر دادند، تا جایی كه امروز كشور اندونزی كه دارای صدو ده میلیون نفوس است 90 درصد آن مسلمان هستند. » [7] نفوذ اسلام در هندوستان و پاكستان نیز تا حد زیادی مرهون مساعی ایرانیان بوده است. مقاله ی آقای عزیزاللّه عطاردی را قبلاً تحت عنوان «فعالیت اسلامی ایرانیان» نقل كردیم. از آنچه در آنجا گفته شد می توان به میزان تأثیر ایرانیان در نفوذ اسلام در هند و پاكستان پی برد. اسلام بیشتر به وسیله ی متصوفه ی ایرانی و غیرایرانی در هند و پاكستان نفوذ پیدا كرد.

در كتاب اسلام، صراط مستقیم مقاله ی «فرهنگ اسلامی در هند و پاكستان» به قلم آقای مظهرالدین صدیقی دانشیار و رئیس دایره ی تاریخ اسلامی دانشگاه سند حیدرآباد در پاكستان چنین می نویسد:

«عربها مدتها قبل از ظهور اسلام با هند جنوبی روابط تجارتی داشتند و پس از ظهور پیامبر اكرم نیز تجارت آنها از طریق دریا توأم با فعالیتهای تبلیغاتی همچنان ادامه داشت. در فاصله ی سال پنجاه تا اواخر قرن اول هجری كه هند دچار آشوبهای سیاسی و منازعات مذهبی بود، عربهای تازه مسلمان فرصت را غنیمت شمرده بدان سرزمین مهاجرت كردند و در سواحل مالابار رحل اقامت افكندند. سادگی آیین و وضوح عقاید اسلامی تأثیر عمیقی در افكار هندوان كرد و در اندك زمانی، یعنی در همان مدت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 371
بیست وپنج سال اول گروه كثیری از آنان حتی سلطان مالابار نیز به دین جدید گرویدند. اگرچه تجارت عربها با هند از طریق دریا انجام می گرفت ولی دیانت اسلام بیشتر از راه خشكی یعنی ممالك ایران و آسیای مركزی بدان خطه راه یافت. » ایضاً می نویسد:

«صوفیان بیش از علمای مذهبی محبوبیت داشتند، زیرا از دخالت در امور سیاسی اجتناب می نمودند و حال آنكه علما گاه گاهی محدودیتهایی در كار سلاطین ایجاد می كردند. فرمانروایان دهلی عموماً مرید و هوادار صوفیه بودند. سالار مسعود غازی و شیخ اسماعیل، دو صوفی مشهوری كه در قرن پنجم هجری به هندوستان آمدند، علیرغم حكام غیرمسلمان آن عصر هزاران نفر از هندوان را مسلمان كردند. صوفی بزرگ دیگری به نام معین الدین كه در سمرقند تولد یافته و كمی قبل از سلسله ی غوری به هند آمده بود، طریقه ی صوفیان چشتیه را در آن سامان بنیان نهاد كه امروز نیز این طریقه یكی از بزرگترین طریقه های تصوف در پاكستان و هند به شمار می رود. قبر وی در اجمیر همه ساله زیارتگاه صدها هزار مسلمان و هندوست. طریقه ی سهروردیه كه متعاقب چشتیه در هند به وجود آمد، از جهت ملاحظه و تأكید زیاد در انجام دستورات دینی با چشتیه اختلاف سلیقه داشت، زیرا سهروردیه با انواع رقص و سماع مخصوص كه در سایر فرق صوفیه متداول بود مخالفت می كردند. علاوه بر اینها دو طریقه ی مشهور دیگر نیز به نامهای قادریه و نقشبندیه در دوره ی پیش از مغول به هند آمده و نفوذ كامل به دست آوردند. » [8] این صوفیان كه اسلام را در آن منطقه نشر دادند عموماً و یا غالباً ایرانی بودند.

راجع به معین الدین چشتی كه نامش در گفته ی بالا آمده است، نظر به تأثیر فوق العاده ای كه این مرد ایرانی عارف مشرب در اسلام قاره ی هند داشته است، ما عین نوشته ی دانشمند متتبع محقق جناب آقای عزیزاللّه عطاردی را كه مخصوصاً برای این كتاب تهیه كرده اند، ضمن اظهار سپاسگزاری از معظم له در اینجا نقل می كنیم.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 372
معظم له ضمناً از یك عارف ایرانی الاصل معروف دیگر به نام نظام الدین اولیاء كه او نیز تأثیر عظیمی در اسلام قاره ی هند داشته است یاد كرده اند كه عیناً آورده می شود:

«خواجه معین الدین چشتی هروی در قرن ششم هجری در سیستان [9]متولد شد و در همان جا به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت و سپس به چشت هرات مهاجرت كرد و در این شهر به ریاضت مشغول گردید و از این رو به چشتی معروف شده. وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس گردید و در طابران، در خانقاه خواجه عثمان هارونی كه یكی از مشایخ بزرگ خراسان بود رحل اقامت افكند و در آنجا در نزد خواجه عثمان به تكمیل مقامات عرفانی و روحانی مشغول شد و سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و در زمره ی خلفای وی قرار گرفت.

خواجه معین الدین از طوس رهسپار بغداد گردید و مدتی در این شهر كه در آن روزگار از مراكز مهم علوم و معارف اسلامی بود توقف كرد و از مشایخ آنها نیز بسیار استفاده كرد و خود نیز مجلس تدریس و ارشاد تشكیل داد.

گروهی از او استفاده كردند و چندی نیز در حرمین شریفین و شام و مصر گردش نمود و خلایق بسیاری از او اجازه گرفتند و از مجلس علمی و عرفانی او استفاده بردند.

در آغاز قرن هفتم هجری سلطان شهاب الدین غوری از موطن اصلی خود در فیروزكوه كه در میان كوهستانهای سر برآسمان كشیده ی غور در مشرق هرات قرار دارد، به هندوستان لشكر كشید. وی پس از اینكه لاهور را از بازماندگان سلاطین غزنوی گرفت به طرف دهلی حركت كرد و پس از چندی دهلی را فتح نمود و آنجا را پایتخت خود قرار داد. پس از اینكه ناحیه ی پنجاب به تصرف مسلمین درآمد و نفوذ اسلام در آن مناطق برقرار گردید، گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان برای ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام به پنجاب و راجستان مهاجرت كردند و به فعالیتهای دینی و مذهبی مشغول شدند. خواجه معین الدین در این هنگام همراه سلاطین و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 373
امرای غوری به هندوستان رفت و در شهر اجمیر در منطقه ی راجستان ساكن گردید. خواجه در اجمیر مؤسسات اسلامی درست كرد و مدارس و مساجدی بنیاد نهاد و به تدریس و تبلیغ مبانی اسلامی مشغول گردید.

خواجه معین الدین از طریق تصوف و عرفان كه با روح و فكر مردم هند سازگار بود موضوعات دینی را القا می كرد و در اندك مدتی شهرت عظیم یافت و مردم از اطراف و اكناف پیرامون وی را گرفتند و از وجود وی استفاده كردند.

پادشاهان و امرای اسلامی هند فوق العاده به وی احترام می كردند. برای خواجه معین الدین وسایل پیشرفت از هر جهت فراهم گردید و او توانست میلیونها نفر از بت پرستان هند را به توحید راهنمایی كند و از بركت وی دین مقدس اسلام در شمال و مغرب هند پیش رود. معین الدین شاگردان زیادی تربیت كرد و آنان هر كدام در منطقه ی خود مصدر خدمات ارزنده ای شدند. قطب الدین بختیار كاكی و فریدالدین گنج شكر از شاگردان و تربیت شدگان او هستند كه منشأ آثار و خدمات اسلامی شدند.

خواجه معین الدین پس از مدتی فعالیت و تأسیس سازمانهای فرهنگی و مذهبی در شهر اجمیر دیده از جهان فرو بست. مسلمین پس از درگذشت او برایش مقبره ی مجلل و باشكوهی ساختند كه پس از هشت قرن هنوز پابرجاست و یكی از مزارات درجه ی اول مسلمین در هند به شمار می رود.

سلاطین مسلمان هند از عصر ناصرالدین خلجی تا زمان نظام حیدرآباد، هر كدام در آنجا از خود یادگاری گذاشته اند. در ایوان و رواقها و داخل مقبره اشعار زیادی به زبان فارسی- كه زبان رسمی مسلمانان هند بود- نوشته شده كه اینك چند بیت در ذیل به نظر خوانندگان محترم می رسد:

خواجه ی خواجگان معین الدین
اشرف اولیاء روی زمین
در جمال و كمال او چه سخن
این مبین بود به حصن حصین
مطلعی در صفات او گفتم
در عبارت بود چو درّ ثمین
ای درت قبله گاه اهل یقین
بر درت مهر و ماه، سوده جبین
روی بر درگهت همی سایند
صدهزاران ملك چو خسرو چین
خادمان درت همه رضوان
در صفا روضه ات چو خلد برین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 374
ذره ی خاك او عبیرسرشت
قطره ی آب او چو ماء معین
سلاطین تیموری هندوستان به خواجه معین الدین بسیار ارادت داشتند.

جلال الدین اكبر یك بار از آگره پایتخت خود پیاده برای زیارت معین الدین به اجمیر رفت. و مسلمانان هند از اهل تشیع و تسنن به وی علاقه دارند و هر ساله در ماه رجب مجلس عظیمی به یاد وی برگزار می شود و صدها هزار نفر از اطراف و اكناف كشور پهناور هند در اجمیر اجتماع می كنند و از خدمات و زحمات اسلامی وی تجلیل و تكریم می نمایند. شرح حال و آثار وی در تذكره ها مشروحاً ذكر شده است.
[1] . [آمار داده شده مربوط به زمان نگارش كتاب است. ]
[2] . رستاخیز اندونزی ، ص 30.
[3] . از قرن هفتم تا قرن 14 میلادی، اكثریت مردم اندونزی بودایی بودند و حكومتشان حكومت مذهبی بودایی بود.
[4] . همان، ص 31و32.
[5] . همان، ص 28.
[6] . اسلام صراط مستقیم ، ص 466و467.
[7] . كتاب هزاره ی شیخ طوسی ، ج /1ص 159.
[8] . همان، ص 365.
[9] . قبلاً در مقاله ی آقای مظهرالدین صدیقی خواندیم كه تولد معین الدین چشتی در سمرقند بوده است، ولی آقای عطاردی آن را صحیح نمی دانند و معتقدند تولد مشارالیه در سیستان بوده است؛ به هرحال تولدش در ایران بوده و خودش ایرانی و ایرانی نژاد است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است