در
کتابخانه
بازدید : 447908تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Collapse بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Expand بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قبل از آنكه درباره ی این موضوع بحثی بكنیم مقدمتاً باید بگوییم درباره ی زردشت [1]پیغمبر مزدیسنا و كتاب اوستا كه كتاب مقدس مزدیسنا به شمار می رود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 186
مجهولات بسیار است:

آیا زردشت یك شخصیت افسانه ای است مانند رستم و اسفندیار یا یك شخصیت واقعی؟ و بر فرض اینكه یك شخصیت واقعی و تاریخی است، در چه زمان می زیسته است؟ .

درباره ی زمان زردشت از ششصد سال پیش از مسیح تا شش هزار سال پیش از مسیح اختلاف است.

او با چه پادشاهی معاصر بوده است؟ آیا واقعاً معاصر ویشتاسب (گشتاسب) بوده است؟ .

محل تولد او كجا بوده است؟ آذربایجان یا بلخ یا فارس یا ری یا خوارزم یا مرو یا هرات و یا حتی فلسطین؟ .

در چه نقطه ای ظهور كرده است؟ .

اینها همه مسائلی است كه از نظر تاریخی قابل توجه است [2] ولی محققین غالباً او را یك شخصیت تاریخی و واقعی می دانند و غالباً محل تولد او را آذربایجان و زمانش را در حدود ششصد سال قبل از مسیح می دانند.

آقای تقی زاده می نویسد:

«ظن قوی می رود كه زردشت 258 سال قبل از استیلای اسكندر بر ایران و قتل دارا (330- 331 قبل از میلاد) بوده یا 272 سال قبل از وفات اسكندر (323 قبل از میلاد) و لذا موضوع قابل بحث عبارت از آن خواهد بود كه این فاصله چنانكه گفته شد تا تولد زردشت است یا بعثت او یا ایمان گشتاسب، و بنابراین باید تولد زردشت را در سنه ی 588 قبل از مسیح یا 618 و یا 630 قبل از مسیح دانست، و اگر فاصله ی 272 تا وفات اسكندر را حقیقی فرض كنیم اعداد فوق 595 و 625 و 637 می شود. » [3]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 187
درباره ی اوستا نیز مجهولات فراوان است:

آیا اساساً اوستا كه كتاب مقدس مزدیسناست و منسوب به زردشت است، هیچ گاه تدوین نشده و همیشه سینه به سینه نقل شده است و فقط در دوره ی اسلامی زردشتیان برای آنكه خود را رسماً در زمره ی اهل كتاب قرار دهند به تدوین اوستا پرداختند یا قبلاً تدوین شده و به صورت مدون درآمده بود؟ اگر قبلاً تدوین شده بود در چه زمانی این تدوین صورت گرفته است؟ .

بعضی معتقدند كه اوستا در دوره ی هخامنشی مدون بود و با حمله ی اسكندر از میان رفت و یا اسكندر آن را سوخت. البته معروف میان مورخین شرقی همین است كه اسكندر اوستا را سوخته است ولی مسأله ی سوزانیدن اسكندر از نظر محققین امروز غربی مسلّم و مورد اتفاق نیست [4]؛ عده ای همین قدر می گویند با حمله ی اسكندر اوستا دچار پریشانی و پراكندگی گردید. در دوره ی اشكانی مجدداً درصدد جمع آوری اوستا برآمدند، ولی قدر مسلّم این است كه در آغاز ظهور ساسانیان اوستا مرتب و مدون نبوده است و به دستور اردشیر، یكی از روحانیان زردشتی از نو اوستا را مرتب می سازد، اما آن روحانی براساس چه مدركی این كار را كرد؟ البته معلوم نیست. اوستا ی ساسانی با اوستا ی اصلی چقدر انطباق دارد و چقدر اختلاف دارد؟ باز هم معلوم نیست. آنچه معلوم است این است كه اختلافات فراوانی میان آنها بوده است. چرا همه ی اوستا ی ساسانی باقی نیست و فقط قسمتی از آن باقی است؟ این نیز معلوم نیست [5] كریستن سن درباره ی مطلب اخیر می گوید:

«گاهی شخص به فكر می افتد كه چرا قسمت بیشتر اوستا ی ساسانی در ازمنه ی اسلامی نابود شده است؟ می دانیم كه مسلمانان زردشتیان را اهل كتاب می شمرده اند، بنابراین نابود شدن كتب مقدس آن طایفه را نمی توان به تعصب اسلامیان منسوب كرد و چنانكه دیدیم بیشتر قسمتهای اوستای ساسانی در قرن نهم میلادی (سوم هجری) هنوز موجود بوده یا لااقل ترجمه ی پهلوی آنها به انضمام تفسیر معروف به « زند » را در دست داشته اند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 188
مسلّما صعوبت زندگانی مادی كه در آن تاریخ گریبانگیر زردشتیان شده بود مجال نمی داد كه نسلاً بعد نسل این مجموعه ی بزرگ مقدس را رونویس كنند. و از اینجا پی می بریم كه چرا نسكهای حقوقی و نظایر آن در طاق نسیان مانده است، زیرا كه در آن زمان دولت زردشتی وجود نداشت و نسكهای حقوقی بی فایده و خالی از اهمیت و اعتبار می نمود. اما چرا نسكهایی را كه شامل علم مبدأ و معاد و تكوین و سایر علوم اساسی بود حفظ نكردند؟ قرائنی در دست داریم كه از روی آن می توان گفت شریعت زردشتی در قرن نخستین تسلط عرب تا حدی اصلاح شده و تغییر پیدا كرده است و زردشتیان خود مایل بوده اند كه بعضی از افسانه ها و اساطیر عامی و بعضی از اعتقاداتی را كه در فصول اوستا ثبت شده بود حذف كنند. » [6] كریستن سن افسانه ی خلقت را طبق مندرجات اوستا ی ساسانی چنین نقل می كند:

«. . . عمر دنیا بالغ بر 12000 سال است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنی) و اهریمن (یا عالم تاریكی) در جوار یكدیگر آرام می زیسته اند. این دو عالم از سه جانب نامتناهی بوده، فقط از جانب چهارم به یكدیگر محدود می شده اند. دنیای روشن در بالا و عالم ظلمانی در زیر قرار داشته و هوا فاصله ی آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امكانی بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود كردنش برآمد. اوهرمزد كه از آینده آگاهی داشت مصافی به مدت نه هزار سال با وی طرح افكند. اهریمن كه فقط از ماضی آگاه بود رضا داد. آنگاه اوهرمزد به او پیشگویی كرد كه این جدال با شكست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجدداً به عالم تاریكی درافتاد و سه هزار سال در آنجا بی حركت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون كار خلقت به پایان رسید، گاوی را بیافرید كه موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانی بزرگ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 189
خلق كرد به نام گیومرد (كیومرث) كه نمونه ی نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضارّه را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقی كند. اهریمن مكرر حمله كرد و عاقبت گاو و گیومرد را بكشت اما از تخمه ی گیومرد كه در دل خاك نهفته بود چهل سال بعد گیاهی رست كه اولین زوج آدمی به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره ی آمیزش نور و ظلمت كه آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیك یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت شمرده می شود. » [7] اكنون باز گردیم به اصلاحات زردشت. همه ی كسانی كه زردشت را یك شخصیت حقیقی و تاریخی می دانند اعتراف دارند كه زردشت در جامعه ی خود اصلاحات اقتصادی و اعتقادی و اجتماعی به عمل آورد.

اصلاحات زردشت یكی در ناحیه ی منع پرستش دیوان است. زردشت تنها به پرستش اهورامزد دعوت می كرده است و دیوان را پلید و ملعون و غیرقابل پرستش می دانسته است. زردشت قربانی گاو و هر حیوان دیگر را منع كرده است.

دومزیل در مقاله ای كه در كتاب تمدن ایرانی دارد می نویسد:

«اصلاح زردشت تمام و كمال است. وی طریقه ی جدیدی برای تشكیلات اجتماعی نیاورده ولی جنبه ی اقتصادی اصلاح او بسیار قوی است. در حال حاضر عموماً عقیده دارند كه اصلاحات زردشت موقعی صورت گرفته كه عده ای از اقوام آریایی از حالت صحراگردی به حالت شهرنشینی و ده نشینی درمی آمدند و چریدن گله ها در روی مراتع نامعلوم را به چریدن در روی زمینهای مخصوص به هر قوم و قبیله مبدل نموده بودند. به همین دلیل برای گاو نر و ماده یك نوع احترام مخصوص، احترام مذهبی قائل شده بودند. مثلاً كود حیوانی در تشكیلات جدید شهرنشینی و ده نشینی اهمیت خاص پیدا كرده و حتی ادرار گاو به درجه ی مواد پاك و پاك كننده ارتقاء یافته است. » [8]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 190
ایضاً دومزیل می گوید:

«زردشت در ششصد یا هزار سال قبل از میلاد مسیح قربانی كردن حیوان و خوردن شراب سكرآور «سومه» را كه نزد هند و ایرانیان بی اندازه اهمیت داشت و در مذهب قدیم هندیها نیز معمول بود حذف كرد. برای زردشت عبادت، اندیشه ی نیك و گفتار نیك و پندار نیك بوده و این كوشش داخلی و خارجی انسان است كه او را پیروزمندانه در پیكار ابدی میان خیر و شر شركت می دهد، بقیه خرافات و گناه است. زردشت می گوید: مشروب سكرآور و كثیف چطور ممكن است به نیكی مدد كند، آیا بهتر نیست كه گاو دهقان شهرنشین بجای قربانی برای خداوندی كه جسم ندارد و محتاج به غذا نیست به كارهای مفید مزارع گماشته شود؟ » .

شراب «سوم» یا «هوم» كه زردشت به شدت آن را محكوم كرده است عبارت بوده است از عصاره ای مست كننده از یك گیاه خاص كه به درستی معلوم نیست چه نوع گیاهی بوده است، و آریاییان قدیم در مراسم پرستش از آن استفاده می كرده اند.

آقای دكتر معین می گوید:

«در نظر او (آریایی) . . . فدیه ها در حكم ضیافتهایی است كه برای مهمانان عالیمقام و عزیز تهیه می كنند. خدایان دوستانه دعوت دوستان خود را می پذیرند. همان طور كه انسان از غذا قوت می گیرد آنان نیز به واسطه ی این ضیافتها قوی می شوند. مخصوصاً این اثر در شیره ی گیاه مقدس «سومه» یا «هومه» كه روح را فرح می بخشد موجود است. . . این گیاه كوهستانی (سومه) دارای ساقه ی نرم و پر الیاف است و شیره ای سپید به رنگ شیر دارد و آن را در كتب طبی «هوم المجوس» گویند. . . عصاره ی این گیاه را می جوشانند به حدی كه دارای رنگ شود. استعمال این مایع در موقع قربانی یكی از كهن ترین و بهترین (! ) رسمهای عبادت آریایی است. این نوشابه را روی آتش می ریختند، الكلی كه در آن موجود بود سبب اشتعال آتش می گردید. روحانیان نیز در موقع اجرای مراسم عبادت به قدر كفایت از آن می نوشیدند. این نوشابه نه تنها مقدس و گرامی بود بلكه از غرائب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 191
معتقدات آریایی این است كه برای این گیاه درجه ی خدایی قائل بودند. » [9] زردشت این خرافه را منسوخ ساخت ولی بار دیگر این خرافه در دوره ی ساسانی احیا شد و جزء سنن زردشتی قرار گرفت. می گویند در اوستا ی ساسانی در «هوم یشت» (یسنای 10 بند 8) چنین آمده است:

«آری همه ی می های دیگر را خشم خونین سلاح در پی است، اما آن می «هوم» را رامش راستی همراه است. مستی «هوم» سبك سازد. هر آن مردمی كه هوم را چون پسر (فرزند) خردسالی نوازش كنند هوم، خود را برای آنان آماده ساخته به تنشان درمان می بخشد. » بار دیگر برگردیم به مسأله ی اصلاحات زردشت. در كتاب تاریخ ادیان تألیف جان ناس، ترجمه ی علی اصغر حكمت می نویسد:

«خیر و صواب از مد نظر عملی زردشت آن است كه زمین را كشت و زرع كنند و غلات و سبزیجات بپرورانند، گیاهان مضره و علفهای هرزه را ریشه كن سازند، اراضی بایر را آباد كنند و زمینهای خشك را آب دهند، جانوران سودمند و بویژه گاو را كه برای كشاورزی حیوانی مفید است به مهربانی و شفقت نگاه دارند و علوفه دهند. خلاصه آنكه آدم خوب و خیر همیشه راستگو و از دروغ بیزار است، برخلاف آدم بد و شریر كه خلاف این اعمال را پیشه ی خود می سازد و ابداً پیرامون عمل كشاورزی و زراعت نمی گردد، زیرا انگرامئنیو (روان پلید) همیشه با اعمال فلاحتی سودبخش دشمن است. » و هم او می نویسد:

«زردشتیان قدیم در مناجاتهای خود می گفته اند: من دیو را دشمن می دارم و مزدا را می پرستم. من پیرو زردشت هستم كه دشمن دیوان و پیامبر یزدان بود، روانهای مقدس «امشاسپندی» را می ستایم و نزد خداوند دانا پیمان می بندم كه همیشه نیكی و نیكوكاری پیشه كنم، راستی را برگزینم، با فره ایزدی بهترین كار را در پیش گیرم، در باره ی گاو كه از عطاهای خیر فرد است مهربان باشم، قانون عدالت و انوار فلكی و پرتوهای آسمانی كه منبع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 192
فیض یزدانی اند محترم شمارم. من فرشته ی ارمی تی (سپندارمذ) كه پاك و نیكوست برمی گزینم. امید كه او از آن من باشد. از دزدی و نابكاری و آزار به جانوران و ویرانی و نابودی دیه ها و شهرها كه مزداپرستان منزل دارد بپرهیزم. » [10] مهمترین مسأله در اصلاحات زردشت به مسأله ی خدا و جهان و خلقت مربوط است. آیا زردشت چه تصوری درباره ی خدای جهان داشته است؟ آیا دعوت زردشت یك دعوت توحیدی بوده است و یا غیرتوحیدی؟ ما این بحث را در فصل جداگانه ای تحت عنوان «ثنویت» تعقیب خواهیم كرد.
[1] . تلفظ این كلمه در فارسی بعد از اسلام «زردشت» یا «زرتشت» است. احیاناً به صور دیگر نیز تلفظ می شود. در كتب عربی معمولاً «زرادشت» به كار رفته است. محققین تلفظ اصلی آن را «زرتشتر» می دانند كه به معنی دارنده ی شتر زرد است.

در كتاب ایران از نظر خاورشناسان تألیف آقای دكتر رضازاده ی شفق، فصل دوم ص 133 تلخیص فصل هفتم و نهم از كتاب تاریخ شاهنشاهی ایران تألیف المستد پروفسور تاریخ خاور زمین در دانشگاه شیكاگو می نویسد: «زرتشت پیام آسمانی خود را در اواسط قرن ششم (قبل از میلاد) در شمال غربی ایران آغاز كرد. نامش «زرتشتر» به معنی دارنده ی شتر زرین و نام پدرش «پوروشسپ» یعنی دارنده ی اسب خاكستری رنگ و نام مادرش «دوغدوا» یعنی كسی كه گاوهای سفید دوشیده است و نام خانوادگی اش «سپیتمه» یعنی سفید بوده. تمام این نامها از یك زندگانی نیمه چوپانی حكایت می كند. »
[2] . رجوع شود به مزدیسنا و ادب پارسی ، ص 76- 89.
[3] . به نقل مزدیسنا و ادب پارسی ، ص 88.
[4] . مزدیسنا و ادب پارسی ، ص 185، نظریه ی گیرشمن.
[5] . رجوع شود به ایران در زمان ساسانیان ، ص 162و163وص 459و538 و به مزدیسنا و ادب پارسی ، ص 180- 185و224.
[6] . ایران در زمان ساسانیان ، ص 163و164.
[7] . همان، ص 168و169.
[8] . همان، ص 86 و87.
[9] . مَزْدَیَسْنا و ادب پارسی، ص 49و50.
[10] . تاریخ جامع ادیان، ص 309.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است