در
کتابخانه
بازدید : 447996تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Collapse بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Expand بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در ایران ساسانی بر خلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد، تنها آیین زردشتی حكومت نمی كرده است. دین زردشت البته دین رسمی كشور بوده است ولی ادیان دیگر كه به صورت اقلیت بوده اند فراوان بوده، خواه ادیانی كه زردشت را پیغمبر می دانسته اند و نوعی انشعاب از دین زردشتی تلقی می شود و خواه ادیانی كه هیچ گونه ارتباطی با دین زردشت نداشته و احیاناً منكر پیامبری زردشت بوده اند.

مرحوم سعید نفیسی، در جلد دوم تاریخ اجتماعی ایران در مقام توضیح سبب آشفتگی اوضاع در دوره ی ساسانیان، مهمترین سبب را اختلافات مذهبی می داند و مدعی است كه اجحافات موبدان زردشتی عامل مهمی برای نارضایی و پیدایش انشعابات بوده است. وی می گوید:

«. . . بنا بر تشكیلات آن زمان، روحانیان كه موبدان و هربدان باشند، اختیارات نامحدود داشتند و مخصوصاً موبدان و پیشوای بزرگشان «موبدان موبد» در دربار ساسانی مهمترین مقام را داشته و ایشان حق هرگونه تعبیر و تفسیر و جرح و تعدیل و نقض و ابرام و ناسخ و منسوخ در احكام مدنی یعنی زناشویی و ارث و مالكیت داشته اند و اندك اندك هرچه تمدن ساسانی بیشتر رسوخ می یافته بر قدرت و اختیارشان بیشتر افزوده می شد. ناچار مردم ایران از فشار ایشان و تجاوزاتی كه به آنها می شد بیزارتر می شدند و می كوشیدند كه از زیر بار گران این ناملایمات خود را بیرون آورند. به همین جهت در مقابل طریقه ی رسمی مزدیسنی زرتشتی كه مذهب دولت و دربار بود و به آن «بهدین» می گفتند، دو طریقه ی دیگر در میان زرتشتیان پیدا شده بود: یكی طریقه ی زروانیان كه معتقد بودند اورمزد و اهریمن هر دو از موجود قدیمتر و بالاتری به وجود آمده اند كه «زروان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 153
اكرنو» یعنی زمان بیكران نام داشته است، و دیگر طریقه ی كیومرثیان كه معتقد بودند اهریمن وجود مستقلی نبوده بلكه زمانی كه اورمزد در كار خود شك كرده، اهریمن از شك او پدید آمده است. زروانیان و كیومرثیان هر دو با زرتشتیان مزدیسنی اختلاف شدید داشتند و بیشتر این اختلاف جنبه ی دشمنی به خود می گرفته است و بیگانگان از آن بهره مند می شده اند. . .

پنج فرقه ی دیگر نیز در ایران بوده اند كه نه تنها با زرتشتیان و زروانیان و كیومرثیان اختلاف داشته اند بلكه با خود نیز ناسازگار بوده اند:

نخست یهود ایران بودند كه در زمان هخامنشیان در نتیجه ی تصرف بابل به دست كورش از اسارت رهایی یافته و گروهی از ایشان به ایران آمده و بیشتر در مغرب ایران یعنی خوزستان و اكباتان ساكن شده و در دوره ی ساسانیان بر شماره ی آنها افزوده شده بود و در داخله ی ایران پیش رفته و حتی در ناحیه ی اصفهان جمعیت كثیری از ایشان جمع شده بود.

دوم نصارای ایران بودند كه در دوره ی اشكانی از همان آغاز دوره ی عیسویت عده ای از سكنه ی نواحی غربی ایران به دین ترسایان گرویده و كلیساهای مخصوصاً معتبر در نواحی شرقی و غربی فرات دایر كرده و طریقه ی خاصی را كه به طریقه ی نسطوری معروف است پسندیده و بدان ایمان آورده بودند و كم كم در داخله ی ایران پیش رفته، تا دورترین نواحی شمال شرقی ایران در ماوراء النهر رفته و از آنجا به چین هم رفته و طریقه ی نسطوری را با خود به چین برده بودند. . .

سوم طریقه ی مانوی است كه در سال 228 میلادی آشكار شده و بزودی در ایران پیشرفت بسیار كرده و چون طریقه ی بی پیرایه ای بوده و مانویان كوشش عمده در تصفیه ی اخلاق و تزكیه ی نفس و طهارت ظاهر و باطن داشته و جنبه ی عرفانی و تجرید خاصی به طریقه ی خود می داده اند و از میان همه ی مذاهب قدیم، حس زیبایی پسندی و جمال پرستی و جستجوی رفاه و آسایش مادی و معنوی در آن بیشتر بوده است، مردم ایران به سرعت فوق العاده بدان گرویده اند و كسانی كه بدان ایمان آورده اند، عقیده ی راسخ بدان داشته اند و با همه ی سختگیریها كه ساسانیان در برابر آن كرده اند نتوانسته اند آن را از میان بردارند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 154
چهارم طریقه ی مزدكی است كه در حدود سال 497 میلادی در ایران اعلان شده و چون اطلاعاتی كه از آن به ما رسیده از كسانی است كه با آن مخالف بوده اند، نمی توان به این نكته اعتماد كرد كه مزدكیان طرفدار اشتراك زن و مال و حتی تقسیم دارایی و به اصطلاح اسلامی «اباحی» بوده باشند، و با آنكه مخصوصاً خسرو نوشین روان منتهای سختگیری را با آنها كرده و همه را در جایی محاصره كرده و كشته است، باز مزدكیان از میان نرفته و در ایران پنهانی زندگی كرده اند. . .

پنجم بوداییان كه در نواحی شمال شرقی ایران، از یك طرف همسایه ی هندوستان و از طرف دیگر همسایه ی چین بوده اند و- در ایران به آنها «بدهی» می گفتند- چندین مركز عمده فراهم ساخته و مخصوصاً در بامیان و بلخ بتخانه های مجلل داشته اند و معبد معروف «نوبهار» بلخ كه در دوره های اسلامی آن را آتشكده و مركز دین زرتشت دانسته اند، مهمترین معبد بودایی آن سرزمین بوده است و خانواده ی برمكیان كه در دوره ی هارون الرشید در تاریخ ایران مقام بسیار بلندی به دست آورده اند، بازماندگان كسی بوده اند كه منصب او «پرمكه» یعنی متولی و سرپرست بتخانه ی نوبهار بوده است. . .

مانویان و بوداییان شمال شرقی ایران بر خلاف دیگران (زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان) در حمله ی تازیان به ایران پایداری سخت كرده و بیش از بیست سال در دفاع از سرزمین خود جنگیده و آن را در برابر تازیان پاسبانی كرده اند. » سعید نفیسی آنگاه می گوید:

«در دوره ی ساسانی مهمترین ناحیه ی شاهنشاهی ایران، سرزمین عراق و بین النهرین امروز بوده كه همیشه میدان جنگ در میان ساسانیان و رومیان می شده است. بیشتر مردم این سرزمین از نژاد سامی بوده اند و به زبانهای سامی سخن می رانده اند و خدمت بزرگی كه به ایران كرده اند این است كه علوم یونانی و به اصطلاح «علوم اوایل» را از زبان یونانی به زبان سریانی كه زبان ایشان بوده است ترجمه می كرده و طب و ریاضیات و نجوم و فلسفه را در ایران انتشار داده و دانشمندان نیز بسیار از ایشان برخاسته اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 155
زبانشان در دربار ساسانی نیز رواج بسیار یافته بود و پیش از آن مخصوصاً در دوره ی هخامنشیان زبان آرامی تقریباً زبان اداری ایران شده بود. در میان ایشان نیز چند فرقه بوده اند كه عقاید خاصی داشته اند و پیروان طریقه ی مخصوص بوده اند، از آن جمله پیروان «ابن دیصان» كه اروپاییان به او «باردسان» می گویند و پیروان «مرقیون» كه اروپاییان او را «مارسیون» می نامند. فرقه ی دیگری نیز بوده است كه همان «صابئین» باشد كه در قرآن گاهی نامشان دنبال نام یهود و نصاری آمده است. » [1] همه ی كسانی كه راجع به مذاهب ایران ساسانی بحث كرده اند، وجود و شیوع مذاهب فوق الذكر را در ایران یاد كرده اند. كریستن سن، محقق معروف دانماركی در كتاب محققانه ی خود ایران در زمان ساسانیان مكرر به مذاهبی كه در بالا ذكر كردیم اشاره كرده است. وی در مقدمه ی كتاب خود اشاره ای به مذاهب قدیم ایران می كند و در متن كتاب فصلهایی تحت عناوین «آیین زردشتی، دین رسمی كشور» ، «مانی و كیش او» ، «عیسویان ایران» و «نهضت مزدكیه» می آورد و به تفصیل بحث می كند.

در كتاب تمدن ایرانی تألیف جمعی از خاورشناسان، ترجمه ی دكتر عیسی بهنام نیز مكرر دراین باره بحث شده است. طالبین می توانند به این كتابها و كتابهای دیگر در این موضوع مراجعه نمایند.

نكته ی جالب این است كه مذهب زردشتی در عهد ساسانیان با اینكه مذهب رسمی كشور بود و دولت ساسانی و تشكیلات عظیم روحانی آن عصر حامی و پشتیبان و مدافع سرسخت و بی گذشت آن بودند، نتوانست اكثریت قاطعی در ایران به وجود آورد؛ نه تنها مسیحیت، حتی یهودیت و بودایی رقیبهای سرسختی برایش به شمار می رفتند و مخصوصاً مسیحیت در حال پیشروی بود. ادیان و مذاهب دیگری از داخل ایران و در میان نژاد آریا از قبیل مانوی و مزدكی نشأت می گرفت و سخت در حال پیشروی و كاستن از پیروان زردشتی بود.

در همه ی تاریخ چند هزار ساله ی این كشور، تنها اسلام است كه تدریجاً اكثریت قاطعی به دست آورد و مذهبها و مسلكهایی از قبیل مانوی و مزدكی را پس از دو سه قرن بكلی ریشه كن ساخت، بساط بودایی گری را در مشرق ایران و در افغانستان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 156
برچید و مسیحیت و یهودیت و زردشتی گری را در اقلیت ناچیزی قرار داد.

ساسانیان سیاست كشورداری خود را براساس مذهب نهادند. اردشیر بابكان سرسلسله ی ساسانیان، خود از یك خاندان روحانی بود كه به سلطنت رسید. اردشیر از یك طرف به خاطر علائق مذهبی و از طرف دیگر به خاطر سیاست كشورداری كه نیازمند به یك مبنای اعتقادی بود، به احیا و اشاعه و تحكیم مذهب زردشتی پرداخت. وی دستور داد كتاب مقدس زردشتیان اوستا را تدوین كنند و مرتب سازند، تشكیلات منظم روحانی به وجود آورد و در نتیجه روحانیان زردشتی صاحب قدرت فوق العاده شدند.

آقای دكتر محمد معین در كتاب مزدیسنا و ادب پارسی می گوید:

«پس از انقراض سلسله ی اشكانی نوبت پادشاهی به اردشیر بابكان (226- 241 میلادی) سردودمان ساسانی رسید. ظهور وی دیباچه ی كتاب سعادت ایران به شمار می رود. ملت ایران از پرتو كوششهای او رونقی مخصوص یافت! این پادشاه اساس سلطنت خویش و اخلاف را بر آیین «مزدیسنا» بنیاد نهاد. وی علاقه به دین را به ارث برده بود. ساسان، پدربزرگش در استخر متولی معبد ناهید (آناهیت) بود. از این رو اردشیر با همتی مخصوص در احیای آیین باستانی كوشید. در روی سكه ها آتشكده به عنوان علامت ملی معرفی گردید. او خود را در كتیبه ها «مزدیسنا» یعنی ستاینده ی مزدا خوانده. آنچه مورخان درخصوص دینداری و ارتباط پادشاهی با روحانیت بدو نسبت داده اند، فردوسی در شاهنامه ضمن اندرزهای وی به پسرش شاپور تلخیص كرده، گوید:

چنان دین و دولت به یكدیگرند
تو گویی كه در زیر یك چادرند
نه بی تخت شاهی بود دین به پای
نه بی دین بود شهریاری به جای
به قول دینكرت، اردشیر هیربدان هیربد «تنسر» را به دربار خویش خواند و وی را فرمود تا اوستا را مرتب سازد. » آقای دكتر معین سپس چنین می گوید:

«به طور كلی عهد ساسانیان بزرگترین دوره ی رونق آیین مزدیسنا بود.

روحانیت زردشتی در این عصر به كمال اقتدار رسید، چنانكه گاهی موبدان و اشراف ضد شاه متحد می شدند. نفوذ موبدان در جامعه به حدی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 157
مسلّم بود كه حتی در زندگانی فردی شهریان (شهریاران، ظ) نیز دخالت می كردند. تقریباً همه ی مسائل می بایست توسط همین طبقه قطع و فصل شود. » آنگاه از كریستن سن، ایران شناس معروف و معتبر چنین نقل می كند:

«نفوذ موبدان فقط بر پایه ی قدرت روحانی ایشان و همچنین داوریهای عرفی كه از طرف دولت موافقت شده بود، و نیز قدرت آنان در تبرك بخشیدن ولادتها، ازدواجها و غیره. . . و اقدام به تطهیر و قربانیها متكی نبود، بلكه دارا بودن املاك ارضی و منابع سرشاری كه از طریق جرایم دینی و عشریه و صدقات و هدایا وصول می شد، مؤید نفوذ آنان بود.

بعلاوه، روحانیت زرتشتی دارای نوعی استقلال وسیع بود و می توان گفت كه موبدان تقریباً دولتی در میان دولت ایجاد كرده بودند. » [2]
[1] . تاریخ اجتماعی ایران ، ج /2ص 20- 24.
[2] . مزدیسنا و ادب پارسی ، چاپ دوم، ص 9- 12؛ ایضاً رجوع شود به ایران در زمان ساسانیان ، كریستن سن، ترجمه ی رشید یاسمی، ص 138.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است