در
کتابخانه
بازدید : 447915تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Expand گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Collapse فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. میر محمدباقر داماد. معروفتر از آن است كه نیازمند به معرفی باشد. پس از حمله ی مغول، به عللی كه فعلاً بر من روشن نیست جز در فارس حوزه ی علمی قابل توجهی به چشم نمی خورد. البته در هرات و سمرقند و جاهای دیگر احیاناً افرادی بوده اند ولی حوزه ی گرم ظاهراً منحصر به شیراز بوده است.

متأسفانه حوزه ی شیراز فوق العاده خصلت جدلی دارد. در طول تقریباً دو قرن و نیم، بیشتر كوششها صرف مجادلات می شده است؛ بر گفته های یكدیگر شرح و حاشیه می نوشته اند و بر آن حاشیه ها نیز حواشی دیگر و همچنین حاشیه بر حاشیه. . . در عین حال دوره ی شیراز دوره ی آمادگی بوده است.

در زمان شاه عباس كبیر با طلوع افرادی مانند میرداماد و شیخ بهایی و میرفندرسكی، اصفهان مركز علوم عقلی اسلامی گشت- به طوری كه شخصی مانند صدرالمتألهین از وطنش شیراز مهاجرت می كند و برای كسب فیض به اصفهان می آید- همچنانكه با مهاجرت علمای جبل عامل از قبیل محقق كركی به ایران، حوزه ای بسیار عالی فقهی در اصفهان تشكیل شد. از مشخصات حوزه ی فلسفی اصفهان این است كه دیگر از آن بحث و جدل ها كه غالباً كم فایده بود خبری نیست.

فلسفه به وسیله ی میرداماد رنگ و بوی دیگری می گیرد كه اكنون جای بحث آن نیست.

میرداماد اگر از حكمای طراز اول اسلامی به شمار نرود، لااقل در طراز دوم هست. وی علاوه بر اینكه فیلسوف بود، فقیه و ریاضی دان و ادیب و رجالی هم بود.

روی هم رفته مردی جامع بود و خود را «معلم ثالث» می خواند.

وی حوزه ی درس باشكوه و گرم و پربركتی تشكیل داد. ما در طبقه ی بیست و دوم بعضی از شاگردان او را معرفی خواهیم كرد. درست معلوم نیست كه میرداماد تحصیلات فلسفی خویش را چگونه و نزد چه كسانی انجام داده است. اساتید او را كه شمرده اند عبارتند از: شیخ عبد العالی كركی، سید نورالدین عاملی، تاج الدین حسین صاعد طوسی، فخرالدین استرآبادی سماكی. سه نفر اول اهل معقول نبوده، استاد منقول میر بوده اند. تنها شخص اخیر است كه اهل معقول بوده است.

آقای سیدعلی بهبهانی در مقاله ای كه تحت عنوان «فلسفه و شرح حال و نقد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 510
آثار میرداماد» نوشته اند می گویند: «فخرالدین محمد حسینی استرآبادی معاصر شاه طهماسب (918- 984) به نوشته ی اسكندر بیك از بزرگان سماك استرآباد بوده.

از فحوای كلام وی استفاده می شود كه میرداماد مجلس درس او را دریافته ولی از لحاظ زمان همطراز او نبوده (؟ ) وی را در مقابل محقق خفری، محقق فخری می گفته اند» [1] محدث قمی در الكنی و الالقاب نیز از این شخص به عنوان استاد میرداماد یاد می كند، همچنین ریحانة الادب . ولی اتفاقاً از فرد دیگری نیز عیناً به همین نام (فخرالدین استرآبادی حسینی) در همین عصر یاد شده كه او نیز اهل معقول بوده، الهیات و جواهر و اعراض شرح تجرید قوشچی را حاشیه كرده است [2]و بنا بر نقل آقای علی دوانی، حاشیه ی دوانی بر تهذیب المنطق را نیز حاشیه كرده است [3]. ابتدا به نظر می رسد كه دو نفر به این نام نیست، یك نفر است ولی صاحب الذریعه [4] تصریح می كند كه اینها دو نفرند؛ بعلاوه، فخرالدین سماكی محمد بن الحسن است و آن دیگری محمد بن الحسین.

ما اطلاع بیشتری از اساتید معقول میرداماد نداریم. این كه فخرالدین سماكی (محقق فخری) نزد چه كسی تحصیل كرده و شاگردان دیگرش چه كسانی بوده اند و در چه سالی درگذشته است، چیز درستی نمی دانیم؛ گویند شاگرد غیاث الدین منصور دشتكی بوده است [5] 2. شیخ بهاء الدین محمد بن حسین بن عبد الصمد عاملی. از مهاجرین جبل عامل است. در جامعیت علوم و فنون فوق العادگی دارد. از استادان او در علوم عقلی (منطق و فلسفه) جز ملاعبد اللّه یزدی سابق الذكر كسی را نمی شناسیم. سلسله ی اساتید معقول شیخ از طریق ملاعبد اللّه به خواجه نصیرالدین طوسی و سپس به بوعلی می رسد. آنچه مسلّم است این است كه شیخ علاوه بر آنكه ادیب و فقیه و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 511
مفسر و ریاضی دان و مهندس و شاعر بوده، حكیم و فیلسوف هم بوده است. از حوزه ی درس فلسفه ی او اطلاعی نداریم. معروف است كه صدرالمتألهین ابتدا به درس شیخ می رفت؛ شیخ كه استعداد خارق العاده ی او را دید، او را به درس میرداماد فرستاد. از آثار فلسفی شیخ نیز چیزی در دست نیست جز رساله ای كه می گویند اخیراً در مصر از او درباره ی «وحدت وجود» چاپ شده است [6] شیخ در سال 1030 درگذشته است.

3. میرابوالقاسم فندرسكی. اهل فندرسك از توابع استرآباد است. حكیم و ریاضی دان و عارف مشرب است. با آنكه حوزه ی بزرگی داشته و شاگردانی تربیت كرده، اطلاع زیادی از زندگانی اش در دست نیست. معاصر شیخ بهایی و میرداماد بوده است. مسافرتی به هند رفته، از نظریات حكمای هند آگاه شده است.

میرفندرسكی رساله ای درباره ی صناعات نوشته كه به نام رساله ی صناعیه معروف است، و رساله ای در «حركت» بر طبق مسلك مشائین نوشته [7]و در 1050 در سن هشتاد سالگی درگذشته است.
[1] . دفتر سوم و چهارم مقالات و بررسیها، نشریه ی دانشكده ی الهیات و معارف اسلامی، ص 27.
[2] . ریحانة الادب ، ج /4ص 304.
[3] . شرح حال جلال الدین دوانی ، ص 165.
[4] . الذریعه ، ج /1ص 99.
[5] . بنا بر یادداشتی كه آقای عبد اللّه نورانی از فضلای معاصر فرستاده و از فردوس شوشتر ص 61 نقل كرده اند. علیهذا میرداماد با دو واسطه شاگرد صدرالدین دشتكی است.
[6] . دكتر محسن جهانگیری، نشریه ی فلسفه ی دانشكده ی ادبیات، شماره ی 1، ص 72.
[7] . منتخباتی از این دو رساله اخیراً به همت آقای سیدجلال آشتیانی در مجموعه ی منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران چاپ شده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است