در
کتابخانه
بازدید : 305038تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نقدی بر ماركسیسم
Expand مقدمه مقدمه
Expand قسمت اول:  فلسفه ی ماركسی قسمت اول: فلسفه ی ماركسی
Collapse <span class="HFormat">قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم</span>قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم
Expand 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن» 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن»
Expand 2 جاودانگی حقیقت 2 جاودانگی حقیقت
Expand 3 جاودانگی اصول اخلاقی 3 جاودانگی اصول اخلاقی
4 آیا فلسفه ی «بودن» خردگراست و فلسفه ی «شدن» طبیعت گرا؟
Expand 5 تكامل 5 تكامل
Collapse 6 اصول دیالكتیك 6 اصول دیالكتیك
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد بحث اقسام تقابل مطرح می شود، كه در اینجا هم در مورد نحوه ی تقسیم كردن و نظایر آن، بحثها و اشكالاتی هست كه به مسأله ما ارتباطی ندارد و متعرض آن نمی شویم. اجمالا تقابل را به چهار قسم تقسیم می كنند، می گویند:

متقابلین یا اینكه یكی از آندو عدم دیگری است، یا اینكه عدم دیگری نیست. اگر یكی از آندو عدم دیگری باشد باز بر دو قسم است: یك وقت هست كه در آنجا اعتبار شأنیت می شود، یعنی عدم دیگری است و در این عدم اعتبار شأنیت وجود شده است، و یك وقت هست كه اعتبار شأنیت نشده است. آنكه اعتبار شأنیت وجود در آن شده است «عدم و ملكه» است، و آنكه اعتبار شأنیت وجود در آن نشده است «ایجاب و سلب» است. اما اگر یكی از آندو عدم دیگری نباشد، یا آندو به نحوی هستند كه در تعقل ملازم یكدیگرند، یا نه، ملازم نیستند. اگر تعقل هر یك ملازم با دیگری باشد متضایفین هستند و اگر ملازم نباشد متضادین می باشند. روشن است كه این تقسیم، حصر عقلی نیست، استقراء است، یعنی در میان اشیاء متقابل، به حسب استقراء ما به این چهار قسم برخورد كردیم.

گاهی تقابل را به نحو دیگری تقسیم می كنند كه البته از نظر فنی ممكن است اشكال بیشتری به آن وارد باشد. می گویند:

متقابلین یا هر دو وجودی هستند و یا یكی وجودی و دیگری عدمی است. اگر هر دو وجودی باشند، یا تعقل هر یك ملازم است با تعقل دیگری یا ملازم نیست. اگر ملازم باشد متضایفین هستند و الاّ متضادین می باشند؛ و اگر یكی وجودی باشد و دیگری عدمی، یا اعتبار شأنیت شده است یا نشده، اگر اعتبار شأنیت شده باشد تقابل «عدم و ملكه» است و الاّ تقابل «ایجاب و سلب» است.

پس اصطلاح «متضادین» اینجا پیدا می شود؛ از باب وحدت و كثرت شروع می شود، از آنجا می رسیم به غیریت و از غیریت به تقابل و از تقابل به متضادین.

یك بحث دیگری هست راجع به اینكه خود وحدت و كثرت چه تقابلی بینشان هست؟ مرحوم آخوند در اسفار به این نتیجه می رسد كه تقابل بین ایندو نوع پنجمی از تقابل است، و این دلیل بر این است كه حصر تقابل در آن چهار قسم حصر عقلی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 844
نیست، حصر استقرائی است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است