در
کتابخانه
بازدید : 321631تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Collapse اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می گویند عمل كلید شناخت است. آیا این حرف درست است یا درست نیست؟ این حرف البته درست است اما احتیاج به توضیح و تفسیر دارد. «عمل كلید شناخت است» یعنی اگر انسان وارد هیچ گونه عملی نشود، در خانه ی خود بنشیند و درها را به روی خویش ببندد، بعد بخواهد جهان را بشناسد، ابدا نمی تواند جهان را بشناسد، امكان ندارد. آیه ای از قرآن را در جلسات اول خواندم كه می فرماید: «وَ اَللّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ وَ اَلْأَفْئِدَةَ» [1]اول، تكیه روی حواس می كند. اصلا حواس، عمل است، استقراء است. قرآن فقط نمی گوید خدا به شما گوش و چشم داد، بلكه بعد از آن می گوید: «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» یعنی این درست نیست كه من بگویم: چشم كه دارم، گوش هم كه دارم ولی به اتاقی می روم و در اتاق را به روی خودم می بندم، چشم و گوش دارم پس [خود به خود] شناخت پیدا می كنم. نه، «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» یعنی حواس را باید در عمل وارد كنی، كه همان استقراء و تجسّس می شود.

پس بدون شك این مطلب تا این اندازه، حرف بسیار درستی است كه عمل [كلید شناخت است ] [2].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 490
اما آیا عمل، تنها كلید شناخت است؟ نه، عمل كلید اول شناخت است؛ با عمل، ما یك در از درهای شناخت را به روی خودمان باز می كنیم و به یك سلسله مسائل دست می یابیم. بعد نوبت در دوم می رسد، در دوم را باید با كلید دیگری باز كنیم. با كلید دوم شناخت، به شناخت بالاتر می رسیم. آنچه در جلسات پیش عرض كردم كه شناخت سطحی و شناخت منطقی دو مرحله ی اساسی از شناخت هستند- بلكه ما شناخت منطقی را نیز دو مرحله كردیم- همین است؛ عمل (حواس) كلید شناخت سطحی ابتدایی است، یعنی كلید جمع آوری موادّ اوّلی شناخت در ذهن است. اگر نخواهیم با این كلید كار كنیم، اصلا نوبت به كلید دوم نمی رسد؛ مثل این است كه می خواهیم وارد اتاقی شویم كه در پشت اتاق دیگری است. تا وقتی كه در اول را باز نكنیم به آن اتاق دوم نمی رسیم. آیا وقتی در اول را باز كردیم، جهان را مطالعه كردیم، آنچه را كه از طریق حواس و استقراء برای ما به دست آمدنی است به دست آوردیم، به همه ی شناختها دست یافته ایم؟ نه، كلید دوم، آن است كه قرآن از آن به «فؤاد» و فیلسوفان از آن به «عقل» تعبیر می كنند. آن هم «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» دارد یعنی آن هم باید عمل كند، باید به كار بیفتد. پس اگر عمل را شامل تفكر و تعقّل هم بدانیم، عمل همیشه كلید شناخت است. ولی اشتباه این است كه وقتی می گویند «عمل كلید شناخت است» عمل را منحصر به «عمل عینی» می كنند كه همان مشاهده و بررسی باشد. نه، عمل عینی (مشاهده و بررسی) كلید اول شناخت است؛ عمل دوم- كه اگر اسمش را عمل بگذاریم مانعی ندارد- یك نوع عمل ذهنی است كه مرحله ی دوم شناخت یعنی مرحله ی منطقی شناخت را با آن انجام می دهیم. ولی آقایانی كه می گویند «عمل كلید شناخت است» فقط به عمل عینی توجه دارند و هیچ توجهی به عمل ذهنی ندارند، در صورتی كه عمل عینی یعنی «مشاهده» را حیوانات هم انجام می دهند: مرغهایی كه در هوا پرواز می كنند دائما مشاهده می كنند، اسبها و گوسفندها هم مشاهده می كنند. این هم یك مسئله بود كه به همین اختصار قناعت می كنم.

مسئله ی دیگر این است: كدام عمل است كه كلید شناخت است، «عمل فردی» یا «عمل اجتماعی» ؟ در مسائل مربوط به جامعه این مسئله مطرح است. این مسئله از زمان فوئرباخ [3]مطرح شد. فوئرباخ وقتی مسئله ی پراكسیس [4]را مطرح كرد و عمل را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 491
معیار شناخت دانست گفت: «عمل اجتماعی معیار شناخت است» [5]یعنی در باب شناخت جامعه و شناخت تاریخ، تنها عمل اجتماعی معیار شناخت است.


[1] . نحل/78.
[2] . [اینكه در اینجا از حواس به «عمل» تعبیر می كنیم برای این است كه ] با عمل می توان از حواس استفاده كرد؛ باید رفت، گردش كرد، نگاه كرد، دید، شنید، بویید، لمس كرد؛ این خودش عمل است.
[3] . Feuerbach .
[4] . praxis .
[5] . البته این مربوط به شناخت تاریخ و جامعه می شود. مسلّما فوئرباخ هم نمی خواهد بگوید كه در مسائل فیزیك و شیمی نیز حتماً باید عمل اجتماعی باشد و اگر یك دانشمند به طور فردی مشغول تحقیق باشد به نتیجه نمی رسد. همیشه افراد بالخصوصی هستند كه این نوع تحقیقات را انجام می دهند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است