در
کتابخانه
بازدید : 321686تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Collapse اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرض كنید كسی می گوید فلان شئ در اثر حرارت فلان حالت را پیدا می كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 481
بعد ما حرارت می دهیم و می بینیم عیناً همان حالت را پیدا كرد. این دلیل بر درستی آن است. اگر كسی سؤال كند این كه «اگر چیزی در عمل جواب درست داد دلیل درستی آن است» به چه دلیل [درست است ] ؟ مثلاً اگر فرضیه ی ما این باشد: «آهن اصلاً در حرارت منبسط نمی شود» ولی در عمل ببینیم منبسط می شود، از كجا كه این، دلیل باشد بر این كه این فرضیه نادرست است؟ یا وقتی گفتیم منبسط می شود و در عمل منبسط شد، از كجا معلوم كه این فرضیه درست است؟ می گوید این كه دیگر بدیهی است، قابل مناقشه نیست. به محض اینكه گفت «بدیهی است» می گوییم پس تو هم حرف دیگران را قبول كردی، تو هم روی یك شناخت خودمعیار دست گذاشتی. الآن هم كه این حرف را می زنی اشتباه می كنی كه خیال می كنی عمل را معیار قرار داده ای، باز شناختی را معیار قرار داده ای، یعنی خود این برای تو یك شناخت است.

به بیان دیگر: عمل آن است كه وجود عینی دارد. تو یك فرضیه در ذهنت داری و به آن وجود عینی می دهی؛ در وجود عینی، منطبق با آن فرضیه درمی آید، پس می گویی این عمل كه وجود عینی دارد معیار آن شناخت من است كه وجود ذهنی دارد. من می گویم: این كه «عمل معیار شناخت است» خود یك نوع شناخت است؛ «اگر عمل مطابق فرضیه درآمد پس فرضیه درست است» خود یك اندیشه و فكر است، یك شناخت است. آیا خود این اندیشه و شناخت را باز با عمل دیگری به دست آوردی؟ یا نه، بدیهی است؟ می گوید این دیگر واضح است، بدیهی است. پس جنابعالی هم اشتباه می كنی، تو از همان كسانی هستی كه شناخت را معیار شناخت می دانند، و در میان شناختهای عالم به یك شناخت خود معیار قائل هستی و آن این شناخت است؛ یعنی به یك بدیهی قائل شده ای.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است