در
کتابخانه
بازدید : 322504تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Collapse بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اختلاف اساسی منطق قدیم ارسطویی با منطق جدید فرانسیس بیكنی- و فرانسیس بیكن به این طرف- كه تا امروز هم ادامه دارد در مسئله ی معیار شناخت است.

این حرف در دنیا مورد قبول واقع شد، گفتند این حرفها چیست كه شناخت را با شناخت می شناسیم؟ ! منطق ارسطویی می گفت شناختها بر دو قسم است: نظری و بدیهی؛ «نظری است» یعنی مجهول است، باید روی آن فكر كرد، احتیاج به معیار دارد، نیاز به دلیل دارد؛ و «بدیهی است» یعنی «خودمعیار» است. شناختهای نظری را كه نیاز به معیار دارند با شناختهای بدیهی خودمعیار می سنجیم. گفتند این حرف منطق ارسطو غلط است؛ تمام شناختهای ما نظری است، تماما نیاز به معیار و محك دارد، ما به آن معنا شناخت بدیهی نداریم. محك چیست؟ محك «عمل» است.

اینجاست كه برای اولین بار در زبان فلاسفه، «عمل» از نظر معیار بودن ارزش فوق العاده ای پیدا می كند. البته عمل ارزشهای دیگری هم دارد كه عرض می كنم.

می گویند انسان وقتی می خواهد به یك اندیشه ی واقعی و حقیقی برسد و با محك عمل، صحیح بودن و حقیقی بودن آن را كشف كند، باید این كار را بكند: اول باید به بررسیهای استقرائی بپردازد (چون اگر بررسی نكند هیچ الهامی به ذهنش نمی شود) ، باید برود روی یك موضوع- مثلاً موضوع اجتماعی یا زیست شناسی و یا پزشكی- از نزدیك مطالعه كند. اگر كسی می خواهد بفهمد «سل» چگونه به وجود می آید و چگونه معالجه می شود باید روی مسلولها مطالعه كند، آمار بگیرد، علتها را به دست آورد. در اثر بررسیهای استقرائی، ذهنش برای پیدایش یك فرضیه آمادگی پیدا می كند. در ذهن عالم فرضیه ای پیدا می شود كه منشأ سل فلان چیز است، مثل اینكه در باب سرطان به صورت فرضیه می گویند دخانیاتی مثل سیگار منشأ سرطان است. این یك اندیشه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 472
است و هر اندیشه ای نیاز به معیار دارد؛ معیارش عمل است. بعد [فرضیه را] در عمل امتحان می كنند. اگر عامل بیماری را روی انسانها امتحان نكنند مثلاً روی موشها امتحان می كنند. اگر در عمل درست از آب درآمد، این اندیشه درست است و اگر درست از آب در نیامد غلط است. مثل طرحهای اجتماعی: مشكلی داریم در جامعه به نام «ترافیك» . فرض كنید عده ای را دعوت می كنند و از آنها می پرسند مشكل ترافیك را چگونه باید حل كنیم؟ هركس طرحی می دهد. كدام طرح درست است؟ ما نمی دانیم كدام طرح درست است. راه اینكه بفهمیم كدامیك از این طرحها درست است و كدامیك غلط، چیست؟ عمل. هر طرح را مدتی عمل می كنیم، اگر دیدیم نتیجه داد درست است و اگر دیدیم نتیجه نداد غلط است.

اینجاست كه آن نظریه [یعنی نظریه منطق تعقلی كه قائل به شناختهای «خودمعیار» بود] برای لااقل سیصد سال در دنیا مردود شناخته شد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است