در
کتابخانه
بازدید : 322508تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Collapse روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرق ابراهیم خلیل با فروید و همه ی روانكاوان عالم چیست؟ فرق ابراهیم خلیل با كسی كه سیاره ی نپتون را كشف كرد چیست؟ فرقش این است كه كار اینها مربوط به جزئی از عالم است؛ آقای فروید از وجود انسان، جزء دیگری و آن آقای ستاره شناس از جزئی از منظومه ی شمسی جزء دیگری را كشف كرد؛ ولی ابراهیم خلیل چه كرد؟ ابراهیم (ع) سودا را یكسره كرد، تنها به روان انسان نگاه نكرد، تنها به خورشید و ماه و زمین نگاه نكرد؛ عالم طبیعت و حركت و عالم اجسام را یكسره زیرنظر گرفت و گفت این [جهان ] غیب و باطنی دارد. او اول خودش را موضوع مطالعه قرار داد. خودش را یك موجود متربّی و متغیّر و مقهور و یك موجودی كه چه بخواهد و چه نخواهد قوه و قدرتی هست كه او را گردش و حركت می دهد (كوچك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 442
بوده، بزرگش كرده است و دارد پیرش می كند) حس كرد. در تمام وجود خودش تغییر و حركت را احساس كرد. این دغدغه در وجودش پیدا شد كه باید تغییر دهنده و حركت دهنده و موتوری در عالم، موجود باشد. ابراهیم كه در غار زندگی كرده است، در تقیّه زندگی كرده است و سالها در جایی بوده كه آسمان را نمی توانسته ببیند، برای اولین بار چشمش به یك ستاره ی طالع می افتد، می گوید: «هذا رَبِّی؟ » (وقتی كه چیزی را مثل خودش می بیند می فهمد كه انسان است و نمی تواند ربّ او باشد) آیا آنكه مرا تربیت می كند، تغییر و حركت می دهد، آن نیروی حاكم بر وجود من همین است؟ «فَلَمّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ اَلْآفِلِینَ» [1]تا افول و تغییر كرد گفت: این هم كه مثل من متغیر و ناثابت است، مقهور و مربوب است، معلوم است اختیارش دست خودش نیست. چشمش به ماه كه افتاد دید درخشان تر است، گفت: [ربّ من ] همین است. لحظاتی بعد ماه جایش را عوض كرد، گفت: این هم مثل من جزئی است، گویا دارد وظیفه ای را انجام می دهد، این هم تحت تأثیر قدرت و قوه ی دیگری است. بعد كه خورشید طلوع كرد گفت: [پروردگار من ] همین است. ولی بعد دید كه نیّرترین و روشن ترین ستارگان هم مقهور است. یكمرتبه گفت (سودا چنین خوش است كه یكجا كند كسی) : پس تمام آنچه از این جنس است مثل خودم هستند، تمام ما شهادتیم، تمام این عالم ظاهر است، به منزله ی قسمت پیدای آن هندوانه است؛ قسمت اعظم این هندوانه قسمت ناپیدای آن است: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِكِینَ» [2]من چهره ی خودم را متوجه آن حقیقتی كردم كه تمام علویها و سفلیها را می چرخاند، آن غیبی كه در ماورای اینهاست.

از نظر ماهیّت شناخت شناسی، میان شناخت فرویدی و شناخت ابراهیمی هیچ فرقی نیست، از نظر موضوع فرق است. شناخت شناسی ابراهیم با شناخت شناسی آن ستاره شناس و با شناخت شناسی شما (در مثالی كه در جلسه ی گذشته راجع به آیة اللّه بروجردی و یا سعدی عرض كردم) از نظر ماهیت شناخت شناسی فرق نمی كند. ماهیت شناخت شناسی در هر دو یكی است منتها موضوعش دوتاست. شما با آثار سعدی و آیة اللّه بروجردی آنها را می شناسید، از منظومه ی شمسی به وجود آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 443
سیّاره و از روان خودآگاه انسان به روان ناخودآگاه انسان [پی می برید] ، ولی پیامبران آمده اند به شناخت انسان ژرفا بدهند.

فرق علم و دین در همین جاست: علم آمده است برای اینكه به شناسایی انسان گسترش بدهد، شناخت را افزایش دهد. ادیان هم آمده اند كه به شناخت انسان افزایش دهند [3]، اما افزایش در جهت ژرفایی شناخت؛ آمده اند بگویند تمام این جهان كه می بینی، در مقابل جهان غیبی كه بر این جهان احاطه دارد كحلقه فی فلاة مثل یك حلقه است در صحرا (یك حلقه در مقابل یك صحرا چقدر حقارت دارد! این جهان هم نسبت به جهان غیب اینقدر حقیر است) ؛ از این عالم چیزی كم نكرده اند، بلكه عظمت آن عالم را به ما ارائه و نشان داده اند.

بحث ما درباره ی «مراحل شناخت» در اینجا پایان می پذیرد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 445

[1] . انعام/76.
[2] . انعام/79.
[3] . اگر یادتان باشد دو نوع افزایش داشتیم: افزایش افقی یعنی گسترش و توسعه كه علم این كار را می كند، [و افزایش عمقی ] .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است