حوزه ی روان ناخودآگاه دو خصوصیت دارد. یك خصوصیت آن این است كه
حاكم بر روان خودآگاه است. روان ناخودآگاه فرمان می دهد، روان خودآگاه
می پذیرد. از این جهت گفته اند [مثل ایندو] مثل یك كارخانه ی عظیمی است كه دستگاه
موتور و دستگاه انتقال نیروی این كارخانه در زیر زمین نهاده شده است و قسمتهای
رویین آن كه عملیات نهایی را انجام می دهد در قسمت بالا قرار دارد. آن كس كه نگاه
می كند، قسمت بالا را می بیند و خیال می كند كه كارخانه همین قسمت بالا است؛
نمی داند كه قسمت بالا تابع و مسخّر قسمت پایین است و اساس، آن قسمت پایینی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 433
است؛ اگر بالا حركتی هست به دلیل حركتهای طبقه ی زیرین و به دلیل نیروهایی است
كه در طبقه ی زیرین وجود دارد.
خصوصیت دوم این است كه علاوه بر اینكه طبقه ی زیرین روح ما [یعنی ] روان
ناخودآگاه فرمانده است و روان خودآگاه فرمانبر، بخش روان ناخودآگاه بسی
عظیم تر و وسیع تر و گسترده تر است. قسمت خودآگاه ما نسبت به بخش ناخودآگاه،
قسمت كم و كوچكی را تشكیل می دهد. قسمت مهم روان ما را روان ناخودآگاه ما
تشكیل می دهد. مثل می زنند كه اگر هندوانه یا قطعه یخی را در آب بیندازند، مقدار
كمی از آن از آب بیرون می آید و آب قسمت اعظم آن را در برمی گیرد. می گویند عینا
به همان نسبت كه قسمتهای بیشتری از یك هندوانه یا یخ زیر آب قرار می گیرد و
قسمت كمی روی آب، قسمتهایی از روان انسان هم به همین نسبت از آگاهی ما
مخفی و از شعور ما پنهان است؛ قسمت بسیار كم آن همان است كه خودمان آن را درك
می كنیم و به وجود آن آگاه هستیم.
در قدیم یك مثل عامیانه ای بود، مردم فكر می كردند- من نمی دانم تا چه اندازه
درست است- كه آدمهای كوتوله خیلی زرنگ و باهوش هستند؛ می گفتند این آدم
كوتوله كه می بینی قدش اینقدر است، ده برابر این مقدار زیر زمین است.
این یك حرف عامیانه ای بود [اما] بعد معلوم شد كه همه ی مردم اینطورند، همه ی مردم
كوتوله اند ولی از نظر روانی؛ یك مقدار از روانش همان است كه خودش حس می كند
و به وجود آن آگاه است- كه قسمت كمی از روان اوست- و قسمتهای بیشترش همان
است كه خودش هم از وجود آنها آگاه نیست.