مطلب ششم (السادس) باز در واقع نوعی اِحكام است ولی از راهی نادرست، كه
مرحوم آخوند هم آن را رد می كنند. مطلب ششم این است كه [ممكن است كسی
بگوید] (لقائل أن یقول) كه حركت قطعی در خارج وجود ندارد. البته تعبیر «لقائل أن
یقول» را من می گویم و كاش مرحوم آخوند هم به همین تعبیر گفته بود تا مطلب
واضحتر می شد. «الخامس» این بود كه «لقائل أن یقول» كه حركت توسطی وجود
ندارد. السادس در واقع این است كه «لقائل أن یقول» كه حركت قطعی در خارج
وجود ندارد.
می گوید حركت قطعی كه شما فرض كردید، بسیط است یا مركب؟ بسیط كه
نیست، چون اگر بسیط باشد می شود همان حركت توسطی. حال كه مركب است، یا
مركب از غیرمنقسمهای بالفعل است و یا قابل قسمت است. اگر مركب از امور
غیرمنقسم بالفعل باشد لازم می آید هر حركتی را مركب از اجزای لایتجزی بدانیم
كه همان حصولات آنیه است كه محال است.
اگر بگویید حركت قطعی، مركب از امور غیرمنقسم بالفعل نیست بلكه قابل قسمت
است، سؤال می كنیم كه آیا همه ی این حركت دفعتاً وجود پیدا می كند یا دفعتاً وجود
پیدا نمی كند؟ اگر دفعتاً وجود پیدا می كند، پس حركت، قار الذات است نه غیر
قار الذات، كه باطل است. پس باید بگویید لادفعتاً وجود پیدا می كند. حال كه
لادفعتاً وجود پیدا می كند، آیا وقتی جزئی از آن، وجود پیدا می كند آن جزء، منقسم
است یا غیرمنقسم؟ اگر غیرمنقسم است پس جزء بعد هم كه وجود پیدا می كند
غیرمنقسم است. پس باز حركت، مركب از امور غیرمنقسم است.
اگر بگویید جزئی كه وجود پیدا كرده و حاصل شده منقسم است، معنای منقسم
این است كه نیمی از آن قبلاً وجود پیدا كرده و نیم دیگر بعد وجود پیدا كرده است.
پس وقتی نیمی از آن وجود پیدا می كند، آن جزئی كه وجود پیدا كرده همان نیمی
است كه وجود پیدا كرده است و حال آنكه فرض ما این است كه تمامش وجود و
حصول پیدا كرده است. پس آنچه كه ما فرض كردیم حاصل شده است، نیمی از آن
حاصل شده نه تمام آن.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 101