بعضی دیگر گفته اند سكون یك نوع عدم حركت است. شی ء متحرك یعنی شیئی كه
قابلیت تحرك را دارد. گاهی این تحرك برای شی ء فعلیت دارد و گاهی فعلیت
ندارد. اگر تحرك برای شی ء فعلیت پیدا كند متحرك است و اگر شی ء امكان تحرك
را داشته باشد ولی حركت برایش فعلیت پیدا نكرده باشد ساكن است. پس سكون
یعنی «عدم الحركة ممّا من شأنه الحركة» . پس عدم تحرك به طور مطلق را سكون
نمی گوییم بلكه عدم تحرك شیئی را كه امكان حركت دارد سكون می گوییم.
مرحوم آخوند هم این تعبیر را پذیرفته اند و این مطلب درستی است. ما فرضاً اگر
بگوییم شی ء در حال سكون دارای قرار است، آن طور كه جمهور حكما می گویند، و
یا دارای اكوان است، آن طور كه متكلمین می گویند (خواه آن قرار را قرار ثابت
بدانیم كه نظر جمهور حكماست و یا برای قرار نوعی سیلان قائل شویم كه نظر آقای
طباطبایی است) در هر صورت سكون خودِ آن قرار نیست؛ یعنی شی ء از آن جهت
كه دارای قرار است ساكن نیست بلكه از آن جهت ساكن است كه امكان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 357
یك
سیلان را دارد و فاقد آن است.
پس ما دو مطلب داریم و ممكن است هر كسی چیزی را [به عنوان سكون ]
اصطلاح كند. من یك ساعت كه در اینجا باشم دو حیثیت بر من منطبق می شود.
یكی قرار در این مكان در ظرف یك ساعت و دیگر عدم حركت در این یك ساعت
با آنكه امكان حركت برای من وجود داشته است. اولی امری است كه برای وجود
من فی نفسه در نظر گرفته می شود و دومی عدم چیزی در این یك ساعت است كه
امكان داشت وجود پیدا كند. پس وقتی می گوییم تقابل حركت و سكون، اگر مقصود
از سكون، قرار است كه امر وجودی است در مقابل حركت، تقابل آنها تقابل تضاد
است ولی اگر مقصود از سكون، عدم حركت است از آن جهت كه امكان حركت
وجود دارد، تقابل سكون با حركت، تقابل عدم و ملكه است، نظیر عِمی و بصیر بودن
كه نسبتشان نسبت عدم و ملكه است
[1].
[1] . سؤال: پس آیا سكون طبق هر دو قول زمانی است؟ .
استاد: اگر سكون به معنای قرار باشد زمانی است ولی اگر به معنای عدم ملكه باشد در آینده خواهد
آمد كه آیا عدم، زمان دارد یا ندارد و اگر زمان دارد این زمان داشتن به چه معنی است. خواهیم دید كه
عدمی كه از نوع عدم ملكه باشد زمان دارد.