مرحوم آخوند در اینجا اشكال مهمی را طرح كرده است كه قبلاً هم به آن اشاره
كردیم و آن این است كه امكان استعدادی یك اضافه است و اضافه یعنی نسبت.
نسبت یعنی چیزی كه نیاز به دو طرف دارد. پس در طبیعت، میان آنچه هست و آنچه
می خواهد بشود یك نسبتی برقرار است. مثلاً میان دانه ی گندم و بوته ی گندم نسبتی
هست كه آن نسبت میان هسته ی خرما و درخت خرما نیست. این هسته ی خرما الان
حامل امكان استعدادی است و امكان استعدادی، اضافه است. پس الان این هسته ی
خرما حامل اضافه است؛ حامل اضافه ی میان هسته ی خرما كه موجود است و درخت
خرما كه معدوم است. مگر اضافه میان موجود و معدوم امكان دارد؟ اضافه، نسبت
میان دو چیز است. آیا می شود طرفین نسبت وجود نداشته باشد ولی نسبت وجود
داشته باشد؟ این مثل آن است كه قضیه ای موضوع و نسبت داشته باشد ولی محمول
نداشته باشد یا محمول و نسبت داشته باشد ولی موضوع نداشته باشد.
مرحوم آخوند در اینجا این طور جواب می دهد كه مقوله ی مضاف گرچه دو طرف
دارد ولی در عالم ذهن دو طرف دارد. در تعریف مقوله ی مضاف گفته اند كه اضافه،
متكرر الطرفین است به طوری كه «ان عُقلا عُقلا معاً» ؛ یعنی به حیثی است كه تعقل هر
یك از دو طرف متضایفین، مستلزم تعقل دیگری است و تعقل یكی بدون تعقل
دیگری محال است، مثل ابوت و بنوت. ولی این مخصوص به ظرف ذهن است و به
عالم خارج ارتباط ندارد. همچنین دو طرف اضافه، طوری هستند كه بالقوه و نیز
بالفعل متكافی ء هستند یعنی اگر یكی بالقوه باشد دیگری هم بالقوه است و اگر یكی
بالفعل باشد دیگری هم بالفعل است: «المتضایفان متكافئان قوة و فعلاً» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 214