عرض كردیم كه آقای طباطبایی بیانی دارند كه فی حد ذاته بیانی بسیار عالی است،
منتها در اینجا دو مطلب است. یكی اینكه اصل مطلبی كه ایشان در اینجا می گویند
چیست و دیگر اینكه آیا این مطلب واقعاً داخل در باب حركت در حركت است یا
نه؟ ایشان آن را داخل در «حركت در حركت» دانسته اند ولی این جهت را توضیح
نداده اند كه چگونه داخل در آن است.
بیان ایشان مبتنی است بر آنچه خود مرحوم آخوند در باب حركت جوهری بیان
كرده اند. یكی از براهین مرحوم آخوند در اثبات حركت جوهری مسئله ی تبعیت
اعراض از موضوعات است. رابطه ی عرض و موضوع چگونه است؟ آیا عرض چیزی
است كه روی موضوع سوار شده و یك علاقه ی اضافی و یا یك اضافه ی اعتباری میان
آنهاست مثل راكب و مركوب؟ این طور نیست، بلكه نحوه ی وجود عرض نحوه ی وجود
تعلقی به موضوع است و در واقع همان طور كه مرحوم آخوند و دیگران این مطلب
را ثابت كرده اند عرض از مراتب وجود جوهر است، كه در مورد این مطلب در آینده
بحث می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 347
مرحوم آخوند می گوید محال است كه حركت در عرض صورت بگیرد و در
جوهر صورت نگیرد. پس در همین حركات ظاهری اعراض، نمی شود كه تنها این
اعراض بر روی جوهرها بلغزند ولی خود جوهر ثابت باشد؛ رابطه ی عرض و جوهر،
قویتر از این است. پس ایشان می گوید به حكم اینكه در این چهار عرض (كم، كیف،
أین و وضع) حركت هست و عرض تابع جوهر و از شئون جوهر است، تا جوهر
متحرك نباشد عرض متحرك نیست. این حرفی است كه مرحوم آخوند در آنجا
می گوید.
آقای طباطبایی می فرمایند ما از اینجا می توانیم یك برهان دیگر اقامه كنیم.
وقتی كه ثابت كردیم جوهر متحرك است، یك امر دیگری بر ما ثابت می شود و آن
این است كه همه ی اعراض متحرك هستند، چرا؟ چون گفتیم عرض از توابع جوهر
است و بنابراین محال است كه جوهر متحرك باشد و عرض متحرك نباشد. آن
استدلال این بود كه محال است عرض متحرك باشد و جوهر متحرك نباشد و به
دلیل حركت در چهار عرض تحرك جوهر را ثابت كردیم. این استدلال می گوید
همینكه تحرك جوهر را اثبات كردیم می گوییم محال است جوهر متحرك باشد و ما
عرض غیرمتحرك داشته باشیم.
در اینجا این سؤال پیش می آید كه در مورد سكون در حركات مختلف چه باید
گفت؟ پاسخ می دهند ما به یك معنا اصلاً سكون نداریم. وقتی كه شی ء حركت در
كیف ندارد و ساكن است باز كیف ثابت ندارد و آنجا هم كه شی ء به ظاهر كمّ ثابت
دارد كمّ ثابت ندارد. شیئی كه الآن مكان ثابت دارد چون خودش متغیر است در
همین مكان دائماً دارد تغییر می كند و این یك نوع تغییر مكان است غیر از تغییر
مكانی كه معمولاً سراغ داریم. پس ما در حالی كه در این مكان هستیم دائماً تغییر
أین می دهیم و این تغییر أین از این جهت است كه نسبت ما با این أین از ناحیه ی ما
دائماً دارد تغییر می كند. حال اگر در همان حال كه یك شی ء به تبع جوهر خود دارد
تغییر می كند حركتی هم از خارج به آن بدهیم و مثلاً این شی ء را از اینجا بلند كنیم
معنایش این می شود كه «شی ء متحرك در أین» حركت در أین می كند؛ شیئی كه اگر
ساكن هم بود در أین خودش متحرك بود حال دارد یك نوع حركت دیگری هم
می كند. پس «شی ء متحرك در أین» به نوع دیگری در أین حركت می كند. به
هر حال آقای طباطبایی همین قدر اجمالاً می گویند این «حركت در حركت» است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 348