اینجا فوراً این سؤال مطرح می شود كه ما نقل كلام می كنیم به خود طبیعت جوهری.
خود طبیعت جوهری هم مثل اعراضش متغیر است، پس آن هم باید یك علت متغیر
دیگری داشته باشد و بنابراین باید مثلاً یك طبیعت مافوق طبیعت فرض كنیم. باز
آن طبیعت هم باید مثل خود این طبیعت متغیر باشد. اگر برای آن هم باز بخواهیم
علتی فرض كنیم آن هم باید متغیر باشد و همین طور كه پیش برویم این سلسله
غیرمتناهی می شود. اگر این سلسله بخواهد متناهی بشود باید به یك ثابت منتهی
شود. این طرح اشكال.
جواب می دهند كه روح مطلب همین جاست كه طبیعت كه متغیر است نیاز به
علتی كه آن علت متغیر باشد ندارد. طبیعت خصوصیتی دارد كه می تواند متغیر باشد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 242
با اینكه علتش ثابت است. چرا؟ آیا استثنایی رخ داده؟ نه، استثنا رخ نداده، بلكه
این امر از همان خصوصیتی ناشی می شود كه در فصل پیش و نیز در فصل دوازدهم
بیان كردیم.