اشكالی كه شیخ در آنجا گرفتار بوده است عین اشكالی است كه در باب حركت
جوهری مطرح است. اگر اشكال حركت جوهری حل شود، اشكال حركت كمّی هم
حل می شود.
شیخ كه در باب حركت جوهری در تصور موضوع دچار اشكال بوده، جبراً باید
در باب حركت كمّی هم دچار اشكال می شده است، چرا؟ این «چرا» را در این
جلسه توضیح می دهم و بقیه ی مطلب را در جلسه ی آینده بحث خواهیم كرد.
گفتیم در حركت در عرض تصور موضوع با اشكال مواجه نیست. موضوع جوهر
است و مافیه الحركه عرض است. پس در باب حركت در كمّ هم نباید اشكالی وجود
داشته باشد. پس شیخ علی القاعده باید این طور می گفت كه در حركت كمی،
موضوع خود جسم است و كمیت جسم هم مافیه الحركه است. پس در ظاهر،
موضوع خیلی روشن است. ولی در اینجا رازی هست كه آن راز شیخ را دچار
اشكال كرده است و آن این است كه حركت كمّی به گونه ای است كه بسیار شبیه
حركت جوهری است و بلكه شاید بعد بگوییم كه حركت كمّی اصلاً نوعی از حركت
جوهری است.
توضیح اینكه اگرچه فلاسفه كمیت را عرض برای جسم می دانند ولی پس از
تحلیل دقیق به اینجا می رسند كه كمیت، عرض تحلیلی است نه عرض عینی و
خارجی. در عرض عینی و خارجی، معروض در خارج وجودی دارد و عرض هم
در خارج وجودی دارد و این وجود خارجی عرض غیر از وجود خارجی معروض،
و عارض بر جوهر است. مثلاً كیف، أین و وضع این طور است. ولی كمیت، وجود
مستقلی از وجود جسم ندارد تا بتوان گفت كه جسم در خارج وجودی دارد و كمیت
وجودی دارد و وجود كمّ عارض وجود جسم می شود. كمیت در خارج عین جسم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 431
است و فرق میان جسم كه جوهر است و كم كه عرض است یك فرق ذهنی است از
قبیل فرق میان مبهم و متعین یا مطلق و مقید.
ما در خارج، انسان عالم و انسان غیرعالم، انسان سفید و انسان غیر سفید داریم
ولی انسان مطلق در خارج نداریم. بله، قید چیز دیگری است: «تقیدٌ جزء و قیدٌ
خارجی» . فرق مطلق و مقید فرق ذهنی است؛ یعنی یك شی ء را گاهی مطلق اعتبار
می كنیم و گاهی مقید. جسم عبارت است از جوهری كه قابل ابعاد سه گانه است
بدون اینكه تناهی یا عدم تناهی را در نظر بگیریم، و به فرض تناهی بدون اینكه
تناهی در حد خاصی را در نظر بگیریم. همان صرف جسم را كه مبهم در نظر
می گیریم می شود جوهر. عروض تعین برای امر مبهم، در عقل است.
این است كه می گوییم كمیت، عرض تحلیلی یعنی عرض عقلی است. جسم
تعلیمی كه كمیت است و جسم طبیعی در خارج عیناً یك چیز هستند و فرقشان
صرفاً ذهنی و تحلیلی است. پس اینكه می گوییم وقتی جنین رشد می كند جوهر در
جسم تعلیمی خودش حركت می كند، این جسم تعلیمی در خارج، همان خود جسم
است. پس در خارج فرقی میان جسم و كم نیست و حركت در این عرض در واقع
حركت در خود جسم است و بنابراین در حركت كمّی، هم موضوع و هم مافیه الحركه
خود جسم است. پس اشكال در حركت كمی با اشكال در حركت در جوهر یكی
می شود و موضوعی باقی نمی ماند. این است كه شیخ درمانده است كه موضوع را چه
چیز قرار دهد.
مرحوم آخوند می گوید با آنچه ما در باب حركت در جوهر گفتیم كه ماده با
صورةٌ مّا موضوع است و صور خاص ما فیه الحركه هستند اشكال در حركت كمّی
حل می شود و ما می توانیم برای حركت كمّی موضوعی تصویر كنیم. تفصیل مطلب
را در جلسه ی بعد عرض خواهیم كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 432