بسم اللّه الرحمن الرحیم.
فی تحقیق موضوع الحركة و أن موضوعها هل الجسم ام غیره.
«لمّا علمت أن الحركة حالة سیالة لها وجود بین القوة المحضة و الفعل المحض. . . »
[1]. .
فصل هجدهم بحثی است كه خود فصل مختصر و كوتاه است ولی به دنبال آن مرحوم
آخوند یك «حكمت مشرقیه» دارد كه خیلی دقیق و درك آن بسیار لازم است و از
مسائلی است كه باید روی آن دقت كرد تا مسئله ی حركت جوهری مفهوم بشود.
عنوان این فصل این است: «فی تحقیق موضوع الحركة و أن موضوعها هل الجسم ام
غیره» . موضوع حركت چیست؟ آیا موضوع حركت جسم است یا چیز دیگری
است؟ اصلاً مگر حركت نیاز به موضوع دارد؟ ما ابتدا باید موضوع را تعریف كنیم.
بعدها خواهند گفت كه فلاسفه معتقدند كه حركت به شش چیز نیاز دارد: فاعل یا
«ما عنه الحركة» ، قابل یا موضوع كه به آن «ما به الحركه» هم می گویند، غایت یا «ما
الیه الحركه» ، مسافت یا «ما فیه الحركه» ، زمان یا «ما علیه الحركه» ، و بالاخره.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 228
مبدأ
یا «ما منه الحركه» . پس مقصود فلاسفه از موضوع، قابل و به تعبیر دیگر «ما به
الحركه» است.
عنوان فصل دوازدهم «فی اثبات المحرك الاول» بود و در آنجا گفتیم كه اساس آن
فصل بر این است كه حركت نیاز دارد به فاعل و قابل هر دو، گرچه مرحوم آخوند در
آنجا درباره ی این مطلب خیلی بحث نكرده بود. در آن فصل كه فصل مفید و مهمی هم
بود گفته شد كه فاعل حركت نمی تواند همان قابل حركت باشد. ما مطالب آن فصل
را در اینجا تكرار نمی كنیم ولی اجمالاً برای اینكه معنای «موضوع» روشنتر شود
همین قدر عرض می كنیم كه حركت امری است «بین القوة و الفعلیة» [و در عین
حال ] فعلیت خاصی است: «كمال اول لما بالقوة من حیث إنه بالقوة» . حركت نیازمند به
چیزی است كه آن را قبول كند كه به آن «متحرك» می گویند. پس وقتی می گوییم
حركت نیازمند به موضوع است یعنی نیازمند به چیزی است كه حركت را بپذیرد، كه
همان «متحرك» یا «قابل» است و اگر درباره ی حركت می گوییم فاعل باید غیر از
قابل باشد یعنی محرك باید غیر از متحرك باشد.
[1] .
اسفار ، ج 3، مرحله ی 7، فصل 18، ص 59.