البته در اینجا بحث دیگری پیش می آید كه خود مرحوم آخوند در جای دیگر مطرح
كرده است. نطفه استعداد انسان شدن را دارد و استعداد شی ء دیگر را ندارد. اگر این
مادة المواد كه در اینجا هست استعداد همه چیز شدن را دارد، چرا این نطفه فقط
استعداد انسان شدن را دارد؟ .
نظریه ای كه مرحوم آخوند در اینجا قبول كرده است این است كه اگرچه استعداد
همه چیز شدن در هیولی هست ولی هر صورتی كه عارض هیولی می شود مانع همه ی
فعلیتهاست مگر فعلیت خاص. به عنوان مثال اگر انسانی در محوطه ای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 213
قرار گرفته
باشد، این انسان، بالذات می تواند از هر طرف این محوطه خارج شود و هیچ كدام
تعین ندارد. ولی اگر دور این انسان را دیوار كشیدیم و همه ی راهها جز یك راه را
بستیم، فقط از یك راه می تواند خارج بشود. خود ماده ای كه در نطفه ی انسان هست،
بالذات برای همه چیز شدن استعداد دارد، چون ماده ی اولی استعداد همه چیز را دارد،
اما این ماده الان متلبس به صورتی است كه همه ی راهها را بر همه ی صورتها جز صورت
انسانیت بسته است. پس این تعینی كه برای ماده پیدا می شود به تبع صورت قبلی
است و اشكال به این نحو حل می شود. این هم یك مسئله.