گفتیم اصل چهارمی كه اثبات محرك عقلی بر آن متوقف است این است كه سلسله ی
متحركات باید به محرك غیر متحرك منتهی شود. برای اثبات این مطلب از دو راه.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 170
وارد می شوند. یكی از آن دو، راه تناهی ابعاد است كه این آقایان به آن قائل
هستند. می گویند هر محركی اگر محرك طبیعی باشد باید در جسمی باشد. این جسم
كه حركت می كند اگر محركش یك امر جسمانی باشد و خود آن قوه ی جسمانی هم
محركی داشته باشد كه آن محرك هم متحرك باشد باید طبیعی و جسمانی باشد.
پس آن هم باید در جسم دیگری وجود داشته باشد. باز آن هم اگر محركش متحرك
باشد باید در جسم دیگری وجود داشته باشد و همین طور. بنابراین لازم می آید
بُعد، غیر متناهی باشد. پس اگر این سلسله به محرك غیر متحرك منتهی نشود باید
ابعاد بی نهایت وجود داشته باشد و چون عقیده ی این فلاسفه این است كه ابعاد،
آخرالامر متناهی است بنابراین متحركات هم باید متناهی باشند؛ یعنی این سلسله
به یك محرك متحرك می رسد كه دیگر نمی شود محرك این متحرك جسمانی
باشد. این یك برهان.
این برهان قابل خدشه است. اولاً مسئله ی تناهی ابعاد اثباتش به این سادگی نیست.
ثانیاً از راههای دیگر هم می شود در این برهان خدشه و مناقشه كرد ولی ضرورت
ندارد كه ما وقتمان را صرف این قضیه كنیم. می رویم سراغ برهان دیگری كه برهان
اصلی است.
این برهان، برهان معروف به «وسط و طرف» است: برهان وسط و طرف كاری به
خصوص اجسام ندارد بلكه به علل و معلولات مربوط است، می خواهد جسمانی
باشد یا غیر جسمانی. این برهان اثبات می كند كه سلسله ی علل و معلولات در نهایت
امر باید متناهی باشند. اگرچه از ظاهر عبارت آقای طباطبایی برمی آید كه این
برهان را اولین بار بوعلی اقامه كرده است ولی قبل از بوعلی، فارابی این برهان را
اقامه كرده و بلكه قبل از فارابی، ارسطو آن را اقامه كرده است. در میان براهین
امتناع تسلسل علل، یگانه برهانی كه از ارسطو رسیده است همین برهان وسط و
طرف است و مرحوم آخوند هم به این برهان فوق العاده اعتنا دارد و در مباحث
امتناع تسلسل در باب علت و معلول گفته است: «هذا اسدّ البراهین فی هذا الباب. » این
برهان بیانش چیست؟ در جلسه ی بعد درباره ی آن بحث خواهیم كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج11، ص: 171