پس در هر ممکنی درعین اینکه یک رابطه ی امکانی میان موضوع و محمول برقرار
است، با دو اعتبار دیگر دو رابطه ی ضروری برقرار است. مثلا در قضیه ی «الانسان
موجودٌ» اگر فقط انسان را درنظر بگیریم و «موجودٌ» را درنظر بگیریم رابطه رابطه ی
امکانی است و یک قضیه ی ممکنه تشکیل می شود. اما اگر بگوییم انسانی که علت
وجودش وجود دارد، یعنی علل وجود انسان را هم درنظر بگیریم و بگوییم انسان
در شرایط کذا و کذا- که آن شرایط همان مجموع علل به وجود آورنده ی انسان است-
در این صورت واضح است که انسان اینچنینی موجود است بالضروره. پس همان
«انسان موجود است» را اگر با توجه به عللش درنظر بگیریم «انسان موجود است
بالوجوب» می شود کما اینکه اگر «انسان موجود است» را به صورت «الانسان
الموجود موجودٌ» درنظر بگیریم باز هم یک قضیه ی ضروریه می شود.
بنابراین، این آب گرم است بالامکان یعنی ممکن است گرم باشد. اما این آبی که
این مقدار حرارت به آن داده اند گرم است بالضروره؛ آبِ گرم گرم است بالضروره.
پس در مورد هر قضیه ی ممکنه ای دو نوع قضیه ی ضروریه قابل اعتبار است. از این
جهت است که می گویند: «کُلُّ ممکنٍ محفوفٌ بضرورتین: ضرورة بشرط العلة وضرورة
بشرط المحمول» که مقصود این است که در مورد هر قضیه ی ممکنه ای دو قضیه ی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 211
ضروریه
قابل اعتبار است، که یکی از این دو ضرورت از نوع فلسفی و دیگری از نوع منطقی
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 212