ممكن است مقصود از وجود مطلق و وجود مقید این باشد كه یك وقت هست ما
مفهوم وجود را به طور مطلق در نظر می گیریم، یعنی این وجود را به هیچ چیز نسبت
نمی دهیم، مفهوم وجود و هستی را در نظر می گیریم بدون اینكه این هستی را به یك
متعلقی نسبت دهیم، كه می شود یك مفهوم خیلی عام؛ و یك وقت هست كه این
هستی را به یك شیئی نسبت می دهیم، مانند اینكه می گوییم هستی زمین یا هستی
انسان. اگر هستی را بدون متعلق تصور كنیم «هستی مطلق» خواهد بود كه یك
مفهوم مطلقی است از هستی؛ و اگر هستی را به یك شیئی اضافه كنیم «هستی مقید»
خواهد بود و یا به تعبیر دیگر هستی مضاف خواهد بود
[1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 413
قهرا این سخن در عدم هم می آید. گاهی ما عدم را به طور مطلق تصور می كنیم،
می گوییم «عدم» ، «نیستی» ، و گاهی عدم را به یك شی ء خاص نسبت می دهیم، مثلا
می گوییم نیستی عنقا، نیستی انسان، نیستی فلان شی ء، كه این را معمولا عدم
مضاف می گویند.
این بود مقصود از وجود و عدم مطلق و مقید از نظر مفهوم. ولی مقصود حاجی در
اینجا این نیست. ما این مطلب را در اینجا گفتیم برای اینكه در بعضی جاها وجود و
عدم مطلق و مقید از نظر مفهوم به همین معنا به كار می رود. ولی در اینجا مقصود از
وجود مطلق و وجود مقید یا عدم مطلق و عدم مقید این نیست. این معنا فقط در
همان عالم تصور است، پای تصدیق در كار نیست. در تصور، مفهوم وجود یا مطلق
است یا مقید، و همچنین مفهوم عدم یا مطلق است یا مقید- به همین معنا كه گفتیم-
ولی ما یك عالم دیگر هم داریم و آن عالم تصدیق است.
[1] . - وجود مطلق مجموع وجودات مقید است یا یك وجودی است غیر از مجموع وجودات مقید؟
استاد: این كه شما می فرمایید، در باب حقیقت وجود می آید. در مفهوم، دیگر این بحثها
نمی آید. ما فعلا درباره ی مفهوم بحث می كنیم. این مثل این است كه شما در مورد مفهوم
بیاض این سؤال را مطرح كنید. ما یك وقت بیاض را به طور مطلق یعنی بدون اینكه آن
را به یك شی ء خاص نسبت بدهیم تصور می كنیم و یك وقت بیاض را به یك شی ء
خاص نسبت می دهیم (مثل بیاض عاج) ، این می شود بیاض مقید. قهرا در باب مفهوم
این سؤال مطرح نمی شود كه آیا بیاض مجموع اینهاست یا نه؟ بیاض چون یك مفهوم عام است شامل همه ی اینها هست. بیاض مطلق، هم شامل بیاض عاج است هم شامل
بیاض ثلج است و هم شامل بیاض هزاران چیز دیگر.
- یعنی كلی است.
استاد: بله، كلی است؛ این جزئی اضافی است و آن كلی است.
- یعنی كل [ذی ] اجزاء نیست.
استاد: نه، كلی است.