مثال دیگری حاجی ذكر می كند
[1]كه آن مثال هم تقریبا نظیر همین مثال است و
فقط شكلش كمی فرق می كند و آن این است كه می گویند ما می توانیم اشیاء را
تقسیم كنیم به موجود در ذهن و لا موجود در ذهن. همان طور كه ما می توانیم اشیاء را
در خارج تقسیم كنیم مثلا به ممكن و واجب یا حادث و قدیم، به بالقوه و بالفعل،
به علت و معلول، می توانیم یك تقسیم هم به این شكل بكنیم كه «الشی ء إمّا موجود فی
الذهن أو لا موجود فی الذهن» و یا به تعبیر آنها «إمّا ثابت فی الذهن أو لا ثابت فی الذهن»
ایندو در مقابل همدیگر: ثابت و لا ثابت. آنچه كه ثابت در ذهن است كه ثابت در
ذهن است؛ لا ثابت در ذهن یعنی آنی كه در ذهن نیامده است. خود همین تقسیم به
ثابت و لا ثابت باز به معنی این است كه لا ثابت فی الذهن ثابت در ذهن است. خود
نفس تقسیم مستلزم ثبوت در ذهن است؛ یعنی وقتی شما می خواهید یك شی ء را
تقسیم كنید به دو قسم، هر دو قسم در ذهن شما ثبوت پیدا می كند. مثلا وقتی
می گویید: «الحیوان إمّا انسان أو غیر انسان» هم «حیوان» كه مقسم است در ذهن شما
آمده است، هم «انسان» و هم «غیر انسان» . پس همین قدر كه شما گفتید: «الشی ء إمّا
موجود فی الذهن أو لا موجود فی الذهن» یا گفتید: «الشی ء إمّا ثابت فی الذهن أو لا ثابت
فی الذهن» نفس همان لا ثابت فی الذهن باز ثابت در ذهن شماست، چون به هر حال در
در ذهن شما آمده است؛ اگر نیامده بود كه نمی توانستید تقسیم كنید. تقسیم یك
عمل ذهنی است؛ یك قضیه ی منفصله است. شما كه در بیرون كارد برنداشته اید یك
شی ء را تقسیم خارجی بكنید؛ معنی و مفهوم را تقسیم كرده اید. این تقسیم، تقسیم
ذهنی و تقسیم منطقی است. همین قدر كه تقسیم منطقی صورت گرفت قسمها مثل
مقسم باید در ذهن بیایند. اصلا محال است بتوانید تقسیم بكنید بدون اینكه قسمها
در ذهن بیایند. پس ثابت در ذهن كه ثابت در ذهن است، لا ثابت در ذهن هم ثابت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 557
در ذهن است
[2].
[1] البته اینها قبلا در كلمات دیگران مطرح شده است؛ حاجی هم همین مثالها را نقل كرده است؛ چون در تجرید
عین همینها هست و در شروح تجرید روی اینها بحث كرده اند. در سی امین مسأله ای كه در تجرید هست همین
بحث عنوان شده است منتها خواجه به یك شكل مخصوص به خودش حل كرده است نه به شكلی كه از ملا صدرا
به بعد مطرح شده است. آن راه حل هم بالاخره راه حل قویّی است.
[2] . - ولی نحوه ی ثبوتشان فرق نمی كند؟
استاد: خوب، فرق بكند. آن مربوط می شود به جواب اشكال. ما هنوز داریم تقریر اشكال
می كنیم.