بحث درباره ی این مسأله بود که امکان، مناط نیاز به علت است (که این بحث بعداً
هم ذکر خواهد شد) و نیازمندی ممکن به علت یک امر بدیهی اوّلی است. این
خودش یک مسأله ای است که ملاک نیاز معلول به علت چیست. آنچه که معلولِ
یک علتی است ملاک نیازش به علت چیست؟ این مسأله غیر از اصل علیت است.
یک مطلب اصل علیت است که می گوییم مثلا الف علت است از برای ب و ب معلول
الف است پس الف علیت دارد برای ب؛ و یک مطلب دلیل نیازمندی معلول به علت
است. نمی گوییم چرا ب وجود دارد که بگویید چرای او الف است. آن یک مسأله
است. مسأله ی دیگر که قهراً در اینجا مطرح است این است که اساساً چرا ب نیازمند به
الف است؟ چرا ب نیازمند به علت است؟ چرا ب بی نیاز از علت نیست؟ چرا اساساً
اشیاء بی نیاز از علت نیستند؟ ملاک نیاز معلولها به علت چیست و به تعبیر دیگر:
چه چیز معلول را به علت نیازمند کرده است؟ این را اصطلاحاً به این تعبیر می گویند
که «مناط احتیاج به علت چیست» ؟ در اینجا چند جور می شود نظر داد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 165