نكته ای كه در اینجا باید اضافه كنیم این است كه عنوانی كه حاجی در شرح قرار
داده است این است: «فی أنّ المعدوم لیس بشی ء» یعنی معدوم لا شی ء است، ولی در متن
اشعارش می گوید: «ما لیس موجودا یكون لیسا» یعنی آنی كه موجود نیست لیس
محض است. این دو تعبیر اندك فرقی با یكدیگر دارند. اگر ما فقط نظریه ی اول را
می خواستیم رد كنیم همان عنوان اول برایش كافی بود كه «المعدوم لیس بشی ء» ولی
اگر هر دو نظریه را بخواهیم رد كنیم باید عنوان «ما لیس بموجود لیس بشی ء» را
بیاوریم.
نظریه ی اول این بود كه معتزلی می گفت بعضی از معدومات در عین اینكه معدومند
شی ءاند. پس عنوان «المعدوم لیس بشی ء» این نظریه را رد می كرد. اما نظریه ی دوم یا
نظریه ی «حال» می گفت بعضی از امور نه معدوم اند و نه موجود و معذلك شی ءاند، نه
اینكه معدوم اند و شی ءاند. این نظریه نمی گفت «حال» معدوم است، بلكه می گفت
«حال» لا موجود و لا معدوم است. هر دو نظریه قائل بودند كه ما یك لا موجودهایی
داریم كه آن لا موجودها شی ءاند، منتها نظریه ی اول آن لا موجودها را می گفت
معدوم اند و شی ءاند و نظریه «حال» می گفت آن لا موجودها كه شی ءاند لا موجودند
و لا معدوم اند. پس عنوان «المعدوم لیس بشی ء» نظریه ی دوم را نفی نمی كند، ولی عنوان
«ما لیس بموجود لیس بشی ء» هر دو نظریه را نفی می كند، هم اولی را نفی می كند هم
دومی را. پس اگر ما بخواهیم یك عنوانی بیاوریم كه هر دو را نفی كرده باشیم باید
بگوییم: «ما لیس بموجود فهو لیس» . این عنوان شامل هر دو مسأله می شود، اما اگر
بگوییم: «فی أن المعدوم لیس بشی ء» شامل مسأله ی اول می شود ولی شامل مسأله ی دوم
نمی شود. پس عنوانی كه حاجی در متن شعرش آورده است رساتر است از عنوانی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 462
كه در شرح آورده است. در شرح می گوید: «فی أنّ المعدوم لیس بشی ء»
[1]كه شامل هر
دو مسأله نمی شود، ولی در متن شعرش می گوید: «ما لیس موجودا یكون لیسا» كه هر
دو مسأله را شامل می شود و هر دو نظریه را رد می كند. از این مطلب هم بگذریم و
بپردازیم به شبهات اینها.
[1] . - این عنوان شامل این مطلب نمی شود كه: «غیر المعدوم لیس بشی ء» .
استاد: یعنی شامل غیر معدوم كه «حال» باشد نمی شود. شامل «الحال لیس بشی ء» نمی شود،
چون كسی كه قائل به «حال» است نمی گوید حال معدوم است و شی ء است، بلكه
می گوید حال لا موجود و لا معدوم است و معذلك شی ء است.