در
کتابخانه
بازدید : 1436795تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Collapse <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand مواد ثلاث و اقسام وجودمواد ثلاث و اقسام وجود
Expand جهات ثلاث و بداهت آنهاجهات ثلاث و بداهت آنها
Expand اعتباری بودن مواد ثلاث اعتباری بودن مواد ثلاث
Expand اقسام هریك از مواد ثلاث (1) اقسام هریك از مواد ثلاث (1)
Expand اقسام هریک از مواد ثلاث (2) اقسام هریک از مواد ثلاث (2)
Expand <span class="HFormat">امكان</span>امكان
Collapse شناخت شناخت
Collapse شناخت (1) شناخت (1)
Expand شناخت (2) شناخت (2)
Expand شناخت (3) شناخت (3)
Expand شناخت (4) شناخت (4)
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
البته یك مشكل بزرگی كه این نظریه پیدا می كند- صرف نظر از مشكلات دیگرش- مشكل حل خطاهاست، زیرا ذهن خطا می كند ولی عین كه خطا نمی كند، درعین خطا معنی ندارد.

البته هگل این مشكل را با مسأله ی «تكامل حقیقت» به شكلی حل كرده است. او می گوید هر فلسفه ای كه در دنیا پیدا شده است حقیقت است چون یك مرحله ای از واقعیت را بیان كرده است. فلسفه ها و واقعیت همدوش با یكدیگر تكامل پیدا می كنند. فلسفه ی افلاطون حقیقت است، فلسفه ی ارسطو هم حقیقت است. چون خود واقعیت متحول و متكامل است حقیقت هم همدوش با واقعیت متحول و متكامل است. هر فلسفه ای نماینده ی یك مرحله از تكامل واقعیت است. همان طور كه واقعیت تكامل پیدا كرده است فلسفه ها هم همدوش با واقعیت تكامل پیدا كرده است.

این حرفی است كه هگل گفته است. ولی این حرف مشكل را حل نمی كند و با این وسیله نمی شود خطاها را جبران كرد، زیرا در زمان واحد و در عصر واحد دو فیلسوف با دو مكتب دو نظریه ی صددرصد مخالف یكدیگر می دهند كه ما می دانیم یكی از اینها به طور مسلّم خطاست.

به هرحال غرض این است كه اینها همه مشكلاتی است كه از همین مسأله ی شناخت و چگونگی رابطه ی ذهن و خارج پیدا می شود.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است